کلمه جو
صفحه اصلی

knock someones socks off

پیشنهاد کاربران

شور و هیجان بالا

کسی را متعجب کردن یا تحت تأثیر قرار دادن

کاری کنید که کسی از تعجب شاخ در بیاره
I knocked his socks off when I revealed the secret
من باعث شدم که از تعجب شاخ در بیارن وقتی من راز را برملا کردم


کلمات دیگر: