1. We sunbathed on a small secluded beach.
[ترجمه علی جادری] ما در یک ساحل کوچک دورافتاده حمام افتاب گرفتیم .
[ترجمه ترگمان] ما توی یه ساحل دورافتاده دورافتاده کار می کنیم
[ترجمه گوگل]ما در یک ساحلی کوچک انزوا خورده ایم
2. We sailed into a beautiful, secluded bay.
[ترجمه ترگمان]به سوی خلیج کوچک و خلوتی رفتیم
[ترجمه گوگل]ما به خلیج زیبا و منزوی رفتیم
3. We were tucked away in a secluded corner of the room.
[ترجمه ترگمان]ما در گوشه ای خلوت اتاق قرار گرفته بودیم
[ترجمه گوگل]ما در گوشه ای از اتاق قرار داشتیم
4. She secludes herself in her study to work.
[ترجمه ترگمان]خود را در اتاق کار خود جمع کرد تا کار کند
[ترجمه گوگل]او در مطالعه خود به کار خود ادامه می دهد
5. The monks secluded themselves from the rest of society.
[ترجمه ترگمان]راهب ها خودشان را از بقیه جامعه جدا می کنند
[ترجمه گوگل]راهبان خود را از بقیه جامعه جدا کردند
6. You can't seclude yourself from the world.
[ترجمه ترگمان]شما نمی توانید خودتان را از این دنیا پنهان کنید
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید از جهان خارج شوید
7. We managed to find a fairly secluded spot for our picnic.
[ترجمه ترگمان]ما تونستیم یه جای خلوت برای پیک نیک خودمون پیدا کنیم
[ترجمه گوگل]ما موفق به پیدا کردن یک نقطه نسبتا مرطوب برای پیک نیک ما
8. We found a secluded beach a few miles further on.
[ترجمه ترگمان]چند مایل دورتر، یک ساحل دورافتاده پیدا کردیم
[ترجمه گوگل]ما یک ساحل مرطوب را چند مایل بیشتر پیدا کردیم
9. Tiny secluded beaches can be found off the beaten track.
[ترجمه ترگمان]سواحل دورافتاده کوچک را می توان در مسیر مورد ضرب و شتم یافت
[ترجمه گوگل]سواحل کوچک منحصر به فرد را می توان از مسیر ضرب و شتم پیدا کرد
10. The village lay secluded in a hollow of the hills .
[ترجمه ترگمان]دهکده در یک گودال پر از تپه جای گرفته بود
[ترجمه گوگل]روستا در یک توخالی از تپه ها جدا شده است
11. The brochure speaks of beautiful secluded grounds.
[ترجمه ترگمان]این بروشور از محوطه دنج و خلوتی صحبت می کنه
[ترجمه گوگل]این بروشور از مزایای منزوی زیبا سخن می گوید
12. The house is in a secluded mews.
[ترجمه ترگمان]خانه در یک کوچه mews
[ترجمه گوگل]خانه در منزل منزوی است
13. In his last years, he lived almost entirely secluded from the public gaze .
[ترجمه ترگمان]در سال های اخیر تقریبا از نگاه خیره مردم کام لا دور افتاده بود
[ترجمه گوگل]در سال های گذشته، او تقریبا به طور کلی از دید عمومی نگاه کرد
14. We picnicked one day on a small secluded beach and, after, lay sunbathing on the hot sand.
[ترجمه ترگمان]یک روز در ساحل دورافتاده کوچکی قرار گرفتیم و بعد از آن، آفتاب سوزان آفتاب بر روی شن های داغ آفتاب گرفته شد
[ترجمه گوگل]ما یک روز در یک ساحل انفرادی کوچک پیاده روی کردیم، و پس از آن، در معرض شن و ماسه گرم قرار گرفتیم
15. With their secluded anchorages and bights, Anacapa and the other Channel Islands fairly beckon sailboat skippers.
[ترجمه ترگمان]با anchorages و bights، Anacapa و دیگر جزایر دریای مانش، کشتی های بادبانی را به سوی خود جلب می کنند
[ترجمه گوگل]Anacapa و دیگر جزایر کانال، با انقباض و انعکاس انقطاعی خود، به طور صریح سرنشینان قایقرانی را تشویق می کنند