کلمه جو
صفحه اصلی

lop


معنی : تلاطم، زدن، چیدن، سرشاخه زدن، با تنبلی حرکت کردن، هرس کردن، شلنگ برداشتن، شاخه های خشک را زدن، دست یا پای کسی را بریدن
معانی دیگر : (بیشتر با : off) قطع کردن، بریدن، (کشاورزی و باغداری) هرس کردن، پرخو کردن، فرخویدن، شل و آویخته بودن، شل و ول بودن، شل و آویزان، وارفته، متلاطم شدن، زدن موی وغیره

انگلیسی به فارسی

تلاطم، متلاطم شدن، شاخه های خشک را زدن، هرس کردن،چیدن، زدن (موی وغیره)، دستیاپای کسی را بریدن،باتنبلی حرکت کردن، شلنگ برداشتن


لپ، تلاطم، هرس کردن، با تنبلی حرکت کردن، سرشاخه زدن، چیدن، زدن، شلنگ برداشتن، شاخه های خشک را زدن، دست یا پای کسی را بریدن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: lops, lopping, lopped
(1) تعریف: to chop or cut off (a part or parts), esp. from a plant or animal.
مشابه: chop, prune, sever

(2) تعریف: to remove, as an unwanted or unnecessary part of something.
مشابه: prune

- I lopped three sentences from the paragraph.
[ترجمه ترگمان] من سه جمله رو از پاراگراف قطع کردم
[ترجمه گوگل] من سه جمله از پاراگراف را حذف کردم
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: lopper (n.)
• : تعریف: to chop, cut off, or remove anything.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: lops, lopping, lopped
(1) تعریف: to droop or be suspended loosely; hang down.

- Some dogs' ears lop.
[ترجمه ترگمان] بعضی از سگ ها گوش تیز می کنند
[ترجمه گوگل] بعضی از سگها لپه می شوند

(2) تعریف: to move or walk about awkwardly or droopingly, esp. in a slouch.

(3) تعریف: to proceed rapidly by hopping.
فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: to allow to droop or to be suspended loosely.

- He lopped his sweater over the back of the chair.
[ترجمه ترگمان] ژاکتم را روی پشتی صندلی جا داد
[ترجمه گوگل] او ژاکت خود را بیش از پشت صندلی از دست داد
صفت ( adjective )
• : تعریف: hanging down; drooping.

- lop ears
[ترجمه ترگمان] گوششان آویخته بود
[ترجمه گوگل] گوشه لپ

• something which has been cut off; small branches and twigs cut from a tree
cut off; prune a tree or other plant; remove, eliminate; hang limply, droop
hanging loosely, drooping
if you lop a tree, you cut off some of its branches.
if you lop something off, you cut it off with a quick, strong stroke.
if you lop a part of something off, you make it smaller in length or amount.

دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] line of position-خط موقعیت ( ای ا پی ) تقاطع دو صفحه ی مخوقعیتی که وضعیت یا موقعیت مشخصی را در ناوبری می دهد .

مترادف و متضاد

تلاطم (اسم)
agitation, turbulence, shock, toss, emotion, lop, ruffle, turbulency

زدن (فعل)
cut off, cut, attain, get, strike, stroke, hit, play, touch, bop, lop, sound, haze, amputate, beat, slap, put on, tie, fly, clobber, slat, belt, whack, drub, mallet, chap, throb, imprint, knock, pummel, bruise, pulsate, spray, bunt, pop, frap, smite, nail, clout, poke, ding, shoot, pound, inject, lam, thwack, snip

چیدن (فعل)
cut, trim, lop, arrange, set, pick up, pluck, pick, mow, pull, pare, clip, crop, flunk, pick over, snip, skive, tear away

سرشاخه زدن (فعل)
trim, lop, pare, crop, prune

با تنبلی حرکت کردن (فعل)
lop, loiter

هرس کردن (فعل)
lop, rogue, pollard, prune

شلنگ برداشتن (فعل)
lop

شاخه های خشک را زدن (فعل)
lop

دست یا پای کسی را بریدن (فعل)
lop

trim


Synonyms: chop, clip, crop, cut, cut back, cut down, mow, pare, pare down, prune, shear, snip, truncate


جملات نمونه

1. I'll need to lop off the lower branches of the tree.
[ترجمه محسن] باید سر شاخه های پایینی درخت را بزنم
[ترجمه ترگمان]باید از شاخه های پایینی درخت اویزان شوم
[ترجمه گوگل]من باید شاخه های پایین تر درخت را لکه کند

2. Citicorp plans to lop $ 5 billion a year from its operating costs.
[ترجمه ترگمان]ترکمنستان قصد دارد ۵ میلیارد دلار در سال از هزینه های عملیاتی خود منتشر کند
[ترجمه گوگل]Citicorp قصد دارد 5 میلیارد دلار در سال از هزینه های عملیاتی خود بکاهد

3. The poor rarely fell trees: they mainly lop off small branches, twigs, roots and dead wood.
[ترجمه ترگمان]افراد فقیر به ندرت درختان می افتادند؛ آن ها عمدتا از شاخه های کوچک، شاخه ها، ریشه ها و چوب مرده، آویخته بودند
[ترجمه گوگل]فقرا به ندرت درختان را می سوزانند: آنها عمدتا شاخه های کوچک، شاخه ها، ریشه ها و چوب مرده را می شکند

4. A cull of 000 middle managers should lop a further £225m off costs.
[ترجمه ترگمان]برای کشتن ۱۰۰۰ نفر از مدیران میانی، هزینه ای بیش از ۲۲۵ میلیون پوند هزینه خواهد داشت
[ترجمه گوگل]یک هزار و یک نفر از مدیران میانی باید 225 میلیون پوند هزینه داشته باشند

5. Jasper makeup into a tree height, million lop green silk taeniasis.
[ترجمه ترگمان]جا سپر بیش از یک میلیون نخ ابریشم نازک ابریشمی آرایش کرده بود
[ترجمه گوگل]آرایش یاسپر را به ارتفاع یک درخت، یک میلیون پوسته سبز تنگی ابریشمی

6. I say, 'Maybe you could lop off the second floor entirely. '
[ترجمه ترگمان]گفتم: شاید بهتر باشه از طبقه دوم بری
[ترجمه گوگل]می گویم، شاید شما بتوانید طبقه دوم را به طور کامل بکشید '

7. The LOP circuit module is described in gate level with VHDL, which has passed the logic simulation and verification. It is applied to the design of floating-point adder.
[ترجمه ترگمان]ماژول مداری lop در سطح گیت با VHDL شرح داده می شود، که شبیه سازی و تایید منطق را گذرانده است این روش در طراحی of ممیز شناور اعمال می شود
[ترجمه گوگل]ماژول مدار LOP در سطح دروازه با VHDL توصیف شده است، که شبیه سازی منطقی و تایید آن را گذرانده است این امر به طراحی مخزن شناور اعمال می شود

8. From the perspective of Law of One Price(LOP), this paper studies the price relationship among 36 major Chinese cities by using disaggregated absolute price data.
[ترجمه ترگمان]از دیدگاه قانون یک پرایس (lop)، این مقاله رابطه قیمت بین ۳۶ شهر بزرگ چین را با استفاده از داده های تفکیکی قیمت مطلق بررسی می کند
[ترجمه گوگل]از منظر حقوق یک قیمت (LOP)، این مقاله با استفاده از داده های مطلق قیمت تقسیم شده، قیمت ارتباط بین 36 شهر عمده چین را بررسی می کند

9. Lop Nur sylvite area lies in the east of Talim Basin that is very dry and poor in water resource.
[ترجمه ترگمان]منطقه lop نور در شرق حوضه Talim قرار دارد که بسیار خشک و فقیر در منابع آبی است
[ترجمه گوگل]منطقه Lop Nur sylvite در شرق حوضه تالیم است که در منابع آب بسیار خشک و ضعیف است

10. His article is too cumbersome. Let's lop off those repeated and empty words.
[ترجمه ترگمان]مقاله او بسیار ثقیل است بیایید این کلمات تکراری و تکراری را دور بزنیم
[ترجمه گوگل]مقاله او خیلی دست و پا گیر است بیایید این کلمات تکراری و خالی را پاک کنیم

11. Let's lop off those repeated and empty words.
[ترجمه ترگمان]بیا بریم سراغ این کلمات پوچ و خالی
[ترجمه گوگل]بیایید این کلمات تکراری و خالی را پاک کنیم

12. Lop - sided stress first on grain, and then on side - lines and industrial crops.
[ترجمه ترگمان]فشار lop اول بر روی دانه ها و سپس بر روی خطوط جانبی و محصولات صنعتی
[ترجمه گوگل]اولویت استرس اولویت بر روی دانه، و سپس به سمت خطوط و محصولات صنعتی است

13. Who would marry a lop - sized ball man if they knew, right?
[ترجمه ترگمان]که اگه اونا بفهمن، کی با یه آدم قد متوسط ازدواج می کنه، مگه نه؟
[ترجمه گوگل]اگر می دانستند، چه کسی با یک مرد توپ به اندازه کافی ازدواج می کند؟

14. Aqike valley is the east extended area of Lop Nur, Xinjiang.
[ترجمه ترگمان]دره Aqike، منطقه شرقی of نور، ژین جیانگ است
[ترجمه گوگل]دره آقیک منطقه شرق توسعه یافته از Lop Nur، Xinjiang است

He lopped off his enemies' heads.

او سر دشمنان خود را می‌برید.


They lopped off his left hand.

دست چپ او را قطع کردند.


She lopped her own long hair.

او موی بلند خود را کوتاه کرد.



کلمات دیگر: