کلمه جو
صفحه اصلی

dispatches

انگلیسی به فارسی

اعزام، ارسال، مخابره، گسیل، پیغام، توزیع امکانات، انجام سریع، شتاب، فرستا دن، اعزام کردن، گسیل داشتن، گسیل کردن، اعزام داشتن، روانه کردن، مخابره کردن، کشتن


پیشنهاد کاربران

اعزام


کلمات دیگر: