چشم بند اسب، قطعه ی چرمی که جلو چشم اسب می بندند، سرمایه گذاری کور (اشخاصی که به مقام های بلندپایه می رسند برای پیشگیری از هر گونه سوظن سودجویی، کلیه ی اموال خود را با اختیار تام در ید شخص دیگری قرار می دهند که به صلاحدید خود و بدون اطلاع مالک عمل کند)
blind trust
چشم بند اسب، قطعه ی چرمی که جلو چشم اسب می بندند، سرمایه گذاری کور (اشخاصی که به مقام های بلندپایه می رسند برای پیشگیری از هر گونه سوظن سودجویی، کلیه ی اموال خود را با اختیار تام در ید شخص دیگری قرار می دهند که به صلاحدید خود و بدون اطلاع مالک عمل کند)
انگلیسی به فارسی
سرمایهگذاری کور (اشخاصی که به مقامهای بلندپایه میرسند برای پیشگیری از هرگونه سوءظن سودجویی، کلیهی اموال خود را با اختیار تام در ید شخص دیگری قرار میدهند که به صلاحدید خود و بدون اطلاع مالک عمل کند)
اعتماد کورکورانه
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• (1) تعریف: complete, unquestioning confidence in another person.
• (2) تعریف: certain personal assets, such as stocks, placed under the confidential management of an independent trustee, as in an effort to avoid conflict of interest during one's term of public office.
جملات نمونه
1. His shares were placed in a blind trust when he became a government minister.
[ترجمه ترگمان]زمانی که او وزیر دولت شد، سهام او در یک اعتماد کور قرار داده شد
[ترجمه گوگل]سهام او در زمانی که وی به یک وزیر دولت تبدیل شد، به اعتماد کور تبدیل شد
[ترجمه گوگل]سهام او در زمانی که وی به یک وزیر دولت تبدیل شد، به اعتماد کور تبدیل شد
2. They followed the instructions in blind trust that all would turn out well.
[ترجمه ترگمان]آن ها دستورها را در اعتماد کورکورانه دنبال می کردند که همه چیز روبه راه خواهد شد
[ترجمه گوگل]آنها دستورالعمل هایی را در اعتماد کور به دنبال داشتند که همه چیز خوب می شود
[ترجمه گوگل]آنها دستورالعمل هایی را در اعتماد کور به دنبال داشتند که همه چیز خوب می شود
3. Krauss never takes anything on blind trust.
[ترجمه ترگمان]krauss هیچ وقت چیزی از اعتماد کور به دست نمیاره
[ترجمه گوگل]Krauss هرگز در مورد اعتماد کور هیچ چیز را ندارد
[ترجمه گوگل]Krauss هرگز در مورد اعتماد کور هیچ چیز را ندارد
4. It means blind trust, in the absence of evidence, even in the teeth of evidence.
[ترجمه ترگمان]یعنی اعتماد کورکورانه، در فقدان مدارک، حتی در دندان های مدرک
[ترجمه گوگل]این به معنی اعتماد کور، در غیاب شواهد، حتی در دندان شواهد
[ترجمه گوگل]این به معنی اعتماد کور، در غیاب شواهد، حتی در دندان شواهد
5. For example, hope lies somewhere between blind trust and suspicion, but so does its opposite, despair.
[ترجمه ترگمان]برای مثال، امید در جایی بین اعتماد کورکورانه و سو ظن قرار دارد، اما برعکس، نا امید است
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، امید در جایی بین اعتماد کور و سوء ظن قرار دارد، اما ناامیدی هم مخالف است
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، امید در جایی بین اعتماد کور و سوء ظن قرار دارد، اما ناامیدی هم مخالف است
6. We try to prevent the blind trust among the distributed database sites by trust evaluation mechanism.
[ترجمه ترگمان]ما سعی می کنیم از اعتماد کورکورانه بین پایگاه های اطلاعاتی توزیع شده با استفاده از مکانیزم ارزیابی اعتماد جلوگیری کنیم
[ترجمه گوگل]ما سعی می کنیم از اعتماد کور در میان سایت های پایگاه داده توزیع شده توسط مکانیزم ارزیابی اعتماد جلوگیری کنیم
[ترجمه گوگل]ما سعی می کنیم از اعتماد کور در میان سایت های پایگاه داده توزیع شده توسط مکانیزم ارزیابی اعتماد جلوگیری کنیم
7. There was no answer for Job except blind trust; bowing a blinded knee.
[ترجمه ترگمان]هیچ پاسخی به جز اعتماد کور نبود؛ یک زانوی کور سر فرود آورد
[ترجمه گوگل]برای وایبری پاسخی نداشت، به جز اعتماد کور؛ پای زانو کور
[ترجمه گوگل]برای وایبری پاسخی نداشت، به جز اعتماد کور؛ پای زانو کور
8. Besides the blind trust enterprises place in the firm — "you don't get fired for buying IBM," etc. — Big Blue has an enviable reputation with developers.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر موسسات اعتماد کور در شرکت، \"شما به خاطر خریدن IBM، اخراج نشوید\" و غیره - \"بیگ بلو\" به توسعه دهندگان شهرت enviable دارد
[ترجمه گوگل]علاوه بر این شرکت های اعتماد کور در شرکت قرار می گیرند - شما برای خرید آی بی ام اختراع نمی کنید، و غیره - Big Blue دارای شهرتی محرمانه با توسعه دهندگان است
[ترجمه گوگل]علاوه بر این شرکت های اعتماد کور در شرکت قرار می گیرند - شما برای خرید آی بی ام اختراع نمی کنید، و غیره - Big Blue دارای شهرتی محرمانه با توسعه دهندگان است
9. Third, if this much money was wasted with "contractors", Dick Cheney's "blind trust" during his years in the White House, must have really been rewarded, Halliburton profits must be through the roof.
[ترجمه ترگمان]سوم اینکه، اگر این مقدار پول با پیمانکاران به هدر رفت، اعتماد کورکورانه دیک چنی \"در طول سال ها در کاخ سفید باید واقعا پاداش داده شود،\" هالیبرتون \" باید از طریق سقف باشد
[ترجمه گوگل]سوم، اگر این مقدار پول با 'پیمانکاران' خراب شود، 'اعتماد کور' دیک چنی در طول سال های خود در کاخ سفید، باید واقعا پاداش داده شود، سود هالیبرتون باید از طریق سقف باشد
[ترجمه گوگل]سوم، اگر این مقدار پول با 'پیمانکاران' خراب شود، 'اعتماد کور' دیک چنی در طول سال های خود در کاخ سفید، باید واقعا پاداش داده شود، سود هالیبرتون باید از طریق سقف باشد
10. There is simply too much at risk to allow complete "blind trust" to rule the day.
[ترجمه ترگمان]به سادگی بیش از حد در معرض خطر قرار گرفتن \"اعتماد کورکورانه\" برای حکومت کردن در روز وجود دارد
[ترجمه گوگل]به سادگی بیش از حد در معرض خطر قرار دارد تا بتوانیم �اعتماد کور� کامل را به منظور کنترل روز برسانیم
[ترجمه گوگل]به سادگی بیش از حد در معرض خطر قرار دارد تا بتوانیم �اعتماد کور� کامل را به منظور کنترل روز برسانیم
11. Runyon declined a request to be interviewed Wednesday, and his statement failed to explain why the blind trust ended in 199
[ترجمه ترگمان]Runyon درخواست مصاحبه روز چهارشنبه را رد کرد، و بیانیه او نتوانست توضیح دهد که چرا اعتماد کور در ۱۹۹ مورد به پایان رسید
[ترجمه گوگل]رونی بار دیگر درخواست مصاحبه را رد کرد و بیانیه وی نتوانست توضیح دهد که چرا اعتماد کور در سال 199 پایان یافت
[ترجمه گوگل]رونی بار دیگر درخواست مصاحبه را رد کرد و بیانیه وی نتوانست توضیح دهد که چرا اعتماد کور در سال 199 پایان یافت
12. Extensively applied in trial practice, the conclusions of judicial identification have been adopted by some judges in blind trust, even reaching the level of superstition.
[ترجمه ترگمان]Extensively که در عمل محاکمه به کار گرفته شد، نتایج شناسایی قضایی توسط برخی قضات در اعتماد کور به تصویب رسید، حتی به سطح خرافات
[ترجمه گوگل]به طور گسترده ای در عمل محاکمه، نتیجه گیری از شناسایی قضایی توسط برخی از قضات در اعتماد کور، حتی رسیدن به سطح داد و ستد
[ترجمه گوگل]به طور گسترده ای در عمل محاکمه، نتیجه گیری از شناسایی قضایی توسط برخی از قضات در اعتماد کور، حتی رسیدن به سطح داد و ستد
13. Experts warn that when it comes to allergy testing, blind trust in blood tests is not wise as it can lead to an unbalanced, monotonous diet that may contribute to malnutrition.
[ترجمه ترگمان]متخصصان هشدار می دهند که هنگامی که به آزمایش آلرژی مربوط می شود، اعتماد کورکورانه در تست های خون عاقلانه نیست چون می تواند منجر به رژیم غذایی نامتعادل و یکنواخت شود که ممکن است به سو تغذیه کمک کند
[ترجمه گوگل]کارشناسان هشدار می دهند هنگامیکه به آزمایش آلرژی می آید، اعتماد کور به آزمایش خون عاقلانه نیست، زیرا ممکن است منجر به یک رژیم غذایی نامتعادل و یکنواخت شود که ممکن است به سوء تغذیه کمک کند
[ترجمه گوگل]کارشناسان هشدار می دهند هنگامیکه به آزمایش آلرژی می آید، اعتماد کور به آزمایش خون عاقلانه نیست، زیرا ممکن است منجر به یک رژیم غذایی نامتعادل و یکنواخت شود که ممکن است به سوء تغذیه کمک کند
پیشنهاد کاربران
امانت سپاری چشم بسته
کلمات دیگر: