1. bananas ripen after they are picked
موز پس از کنده شدن می رسد.
2. We are like wheat, here on earth to ripen. We ripen intellectually by letting in as much of the universe's complexity as we can. Morally we ripen by making our choices. And we ripen spiritually by openig our eyes to Creation's endless detail.
[ترجمه ترگمان]ما مثل گندم هستیم، اینجا روی زمین ما با اجازه دادن به مقدار زیادی از پیچیدگی جهان از نظر عقلانی رسیده ایم از نظر اخلاقی ما با درست کردن choices ripen و ما از طریق openig چشم ما را به جزئیات بی پایان آفرینش بدل می کنیم
[ترجمه گوگل]ما مانند گندم هستیم، در اینجا بر روی زمین رسیدن ما با در نظر گرفتن پیچیدگی های جهان به همان اندازه که می توانیم، فهمیده ایم ما با تصمیم گیری های ما روبرو هستیم و ما روحیه را با چشم انداز ما به جزئیات بی پایان ساختگی می رسانیم
3. I'm waiting for the apples to ripen.
[ترجمه یاسین] منتظر هستم تا سیب ها برسند.
[ترجمه ترگمان]منتظر سیب فرا رسیدن سیب هستم
[ترجمه گوگل]منتظر سیب هستم
4. She applied some ointment to ripen the abscesses on the gums.
[ترجمه ترگمان]مقداری پماد برای رسیدن به درخت های صمغ روی the نصب کرده بود
[ترجمه گوگل]او بعضی از پماد را برای رسیدن آبسه ها روی لثه ها اعمال کرد
5. You can ripen the tomatoes on a sunny windowsill.
[ترجمه ترگمان] میتونی گوجه رو روی لبه پنجره آفتابی برسونی
[ترجمه گوگل]شما می توانید گوجه فرنگی را در یک پنجره ی آفتابی آبیاری کنید
6. This helps to ripen new growth and makes it flower profusely.
[ترجمه ترگمان]این به رشد رشد جدید کمک می کند و به شدت آن را به گل تبدیل می کند
[ترجمه گوگل]این کمک می کند تا رشد جدید را به پایان رسانده و باعث جذابیت آن می شود
7. You need sunshine to ripen grapes and in England unpredictability comes with the territory.
[ترجمه ترگمان]شما برای رسیدن انگور به انگور به آفتاب نیاز دارید و غیرقابل پیش بینی بودن در انگلستان با خاک یک سان می شود
[ترجمه گوگل]شما نیاز به نور آفتاب دارید تا انگور را تهیه کنید و در انگلستان غیر قابل پیش بینی بودن با قلمرو است
8. We must try every means to ripen the late crops more rapidly.
[ترجمه ترگمان]به هر وسیله باید تلاش کنیم که به سرعت رشد کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید هر گونه وسیله ای را برای سرعت بخشیدن به محصولات دیرهنگام تلاش کنیم
9. Honeydew melons ripen slowly and will often keep up to a month, but smaller varieties will take less time to ripen.
[ترجمه ترگمان]melons Honeydew به آهستگی می رسند و اغلب تا یک ماه ادامه خواهند داشت، اما گونه های کوچک تر زمان کمتری برای رسیدن به آن صرف خواهند کرد
[ترجمه گوگل]خربزه های خربزه به آرامی می رسند و اغلب به ماه می رسند، اما گونه های کوچکتر زمان بیشتری را برای رسیدن به آن ها می گیرند
10. The stones in a wall seemed to ripen in the hot sunshine.
[ترجمه ترگمان]سنگ های دیوار به نظر می رسید که در زیر نور خورشید گرم شده باشند
[ترجمه گوگل]سنگ ها در یک دیوار به نظر می رسید در آفتاب گرم ظاهر می شود
11. Unless pasteurized, a cheese continues to ripen in transit, in storage, and in the refrigerator.
[ترجمه ترگمان]پنیر به هنگام حمل و نقل، در انبار، و در یخچال به رسیدن به رسیدن آن ادامه می دهد
[ترجمه گوگل]اگر پاستوریزه نشود، پنیر در حمل و نقل، ذخیره سازی و یخچال نگهداری می شود
12. Like Scotch whisky, the Highland takes time to ripen.
[ترجمه ترگمان]مثل ویسکی اسکاچ، قدری کوهستانی وقت می گیرد تا برسد
[ترجمه گوگل]مانند ویسکی اسکچ، Highland طول می کشد تا رسیده
13. Unlike bananas, which continue to ripen after picking, pineapples have been previously transported under-ripe to withstand damage during shipping.
[ترجمه ترگمان]برخلاف موزه ای که بعد از چیدن میوه، pineapples شروع به رسیدن به آن می کنند، قبلا pineapples برای تحمل آسیب در طول حمل و نقل، مورد استفاده قرار می گرفتند
[ترجمه گوگل]بر خلاف موز، که بعد از برداشت، همچنان در حال رسیدن هستند، آناناس قبلا حمل و نقل نشده است تا بتواند در طول حمل و نقل آسیب ببیند
14. But they always do ripen; it's in their nature.
[ترجمه ترگمان]اما آن ها همیشه به عمل می رسند؛ در طبیعت آن هاست
[ترجمه گوگل]اما آنها همیشه رسیدن دارند؛ این در طبیعت آنهاست
15. Pesso means to bake, ripen, ferment or digest.
[ترجمه ترگمان]pesso یعنی پختن، عمل کردن یا هضم کردن یا هضم کردن
[ترجمه گوگل]پزو به معنی پخت، بلوغ، تخمیر و یا هضم است