قابلیت هدایت
conductibility
قابلیت هدایت
انگلیسی به فارسی
قابلیتهدایت، هدایتشدنی
رهبری
انگلیسی به انگلیسی
• ability to conduct or transmit (heat, etc.)
دیکشنری تخصصی
[نساجی] قابلیت هدایت
جملات نمونه
1. Based on the change of the conductibility of the solution during the formation of the particles, the formation mechanism of the monodispersed particles was discussed.
[ترجمه ترگمان]براساس تغییر زاویه محلول در طول تشکیل ذرات، مکانیزم تشکیل ذرات monodispersed مورد بحث قرار گرفت
[ترجمه گوگل]بر اساس تغییر هدایت محلول در هنگام تشکیل ذرات، سازوکار تشکیل ذرات منودیسپرسی مورد بحث قرار گرفت
[ترجمه گوگل]بر اساس تغییر هدایت محلول در هنگام تشکیل ذرات، سازوکار تشکیل ذرات منودیسپرسی مورد بحث قرار گرفت
2. The third part analyses the market conductibility of profit control through related party transaction.
[ترجمه ترگمان]بخش سوم به تجزیه و تحلیل بازار از کنترل سود از طریق معاملات وابسته به حزب می پردازد
[ترجمه گوگل]بخش سوم، بازار را هدایت پذیری کنترل سود را از طریق معامله گران مربوطه تحلیل می کند
[ترجمه گوگل]بخش سوم، بازار را هدایت پذیری کنترل سود را از طریق معامله گران مربوطه تحلیل می کند
3. Calcium acid phosphate as bioactive material has bone conductibility, and has been commonly used in substitution and padding of clinical bone defect.
[ترجمه ترگمان]فسفات: فسفات به عنوان ماده زیست فعال دارای خاصیت conductibility استخوان است و عموما در جانشینی و padding از نقص های استخوان بالینی مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]فسفات اسید کلسیم به عنوان مواد زیستی فعال دارای قابلیت هدایت استخوانی است و معمولا در جایگزینی و جایگزینی نقص استخوان بالینی استفاده می شود
[ترجمه گوگل]فسفات اسید کلسیم به عنوان مواد زیستی فعال دارای قابلیت هدایت استخوانی است و معمولا در جایگزینی و جایگزینی نقص استخوان بالینی استفاده می شود
4. Good hot conductibility with ensure an effective cooling function.
[ترجمه ترگمان]هوای گرم خوب برای اطمینان از یک تابع خنک کننده موثر
[ترجمه گوگل]هدایت گرم خوب با اطمینان از کارکرد خنک کننده موثر
[ترجمه گوگل]هدایت گرم خوب با اطمینان از کارکرد خنک کننده موثر
5. Carvedilol and heptanol can change the conductibility of gap junction to reduce the indexes of the apoptosis and necrosis of myocardial cells.
[ترجمه ترگمان]Carvedilol و heptanol می توانند نقطه اتصال شکاف را برای کاهش شاخص های آپوپتوز و نکروز سلول های myocardial تغییر دهند
[ترجمه گوگل]Carvedilol و heptanol می توانند هدایت پذیری اتصال شکاف را برای کاهش شاخص های آپوپتوز و نکروز سلول های قلب انجام دهند
[ترجمه گوگل]Carvedilol و heptanol می توانند هدایت پذیری اتصال شکاف را برای کاهش شاخص های آپوپتوز و نکروز سلول های قلب انجام دهند
6. AW GC has bone conductibility that can advance new bone tissue growth and aggradation, furthermore, it also has some bone inductivity and degradation.
[ترجمه ترگمان]AW GC دارای conductibility استخوان است که می تواند رشد بافت استخوانی جدید و aggradation را افزایش دهد و علاوه بر این، it استخوان و تخریب استخوان نیز دارد
[ترجمه گوگل]AW GC دارای قابلیت هدایت استخوانی است که می تواند رشد و تجمع بافت های جدید استخوان را تقویت کند، علاوه بر این، دارای القایی و تخریب استخوان است
[ترجمه گوگل]AW GC دارای قابلیت هدایت استخوانی است که می تواند رشد و تجمع بافت های جدید استخوان را تقویت کند، علاوه بر این، دارای القایی و تخریب استخوان است
7. To evaluate the skeletal conductibility, biodynamical strength of the material, and its degradation in vivo, through the study of the repairing of bone defect by SCPP.
[ترجمه ترگمان]برای ارزیابی ساختار اسکلتی، مقاومت biodynamical مواد و تجزیه آن در شرایط ازمایشگاهی از طریق مطالعه تعمیر نقص استخوان به وسیله scpp
[ترجمه گوگل]برای ارزیابی هدایت اسکلتی، قدرت بیودینامیکی ماده و تضعیف آن در داخل بدن، از طریق بررسی تعمیرات نقص استخوان توسط SCPP
[ترجمه گوگل]برای ارزیابی هدایت اسکلتی، قدرت بیودینامیکی ماده و تضعیف آن در داخل بدن، از طریق بررسی تعمیرات نقص استخوان توسط SCPP
8. Conclusion: The excitability and conductibility of the sciatic nerve degrade and the expression of GAP-43 protein increases following SCI in rats .
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: The و conductibility عصب sciatic خفیف می شوند و بیان شکاف - ۴۳ پروتیین به دنبال SCI به دنبال SCI، افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری تحریک پذیری و هدایت عصب سیاتیک کاهش می یابد و بیان پروتئین GAP-43 پس از SCI در موش های صحرایی افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری تحریک پذیری و هدایت عصب سیاتیک کاهش می یابد و بیان پروتئین GAP-43 پس از SCI در موش های صحرایی افزایش می یابد
9. The diamond particles with metallized surface have much the same sinterability, weldability and electrical conductibility (for electroplating)as common metal particles.
[ترجمه ترگمان]ذرات الماس با سطح metallized دارای همان sinterability، weldability و conductibility الکتریکی (برای electroplating)به عنوان ذرات فلز مشترک هستند
[ترجمه گوگل]ذرات الماس با سطح فلز دارای بسیار مشابهی از خوردگی، جوش پذیری و هدایت الکتریکی (برای آبکاری) به عنوان ذرات معمول فلز است
[ترجمه گوگل]ذرات الماس با سطح فلز دارای بسیار مشابهی از خوردگی، جوش پذیری و هدایت الکتریکی (برای آبکاری) به عنوان ذرات معمول فلز است
10. Using high quality metalized slurry to make back surface and has good electro conductibility and adhesive attraction and pole welding.
[ترجمه ترگمان]استفاده از عصاره metalized با کیفیت بالا برای ایجاد سطح پشتی و استفاده از اتصالات الکترو مکانیکی و چسب زخم
[ترجمه گوگل]با استفاده از دوغاب فلزی با کیفیت بالا به منظور جلوگیری از بروز سطح، هدایت الکتریکی خوب و جاذب چسبنده و جوشکاری قطبی
[ترجمه گوگل]با استفاده از دوغاب فلزی با کیفیت بالا به منظور جلوگیری از بروز سطح، هدایت الکتریکی خوب و جاذب چسبنده و جوشکاری قطبی
11. It can be used to test the acidic and alkalescent concentration. Introduces a analyze instrument of intelligent on line electro conductibility designed by singlechip technology.
[ترجمه ترگمان]این روش می تواند برای تست غلظت اسیدی و اسیدی مورد استفاده قرار گیرد ابزار تجزیه و تحلیل یک ابزار تجزیه و تحلیل هوشمند در خطوط الکترو conductibility طراحی شده توسط تکنولوژی singlechip
[ترجمه گوگل]این می تواند برای آزمایش غلظت اسیدی و قلیایی استفاده شود معرفی یک ابزار تجزیه و تحلیل هوشمند در خط الکترو هدایت طراحی شده توسط تکنولوژی تکchip
[ترجمه گوگل]این می تواند برای آزمایش غلظت اسیدی و قلیایی استفاده شود معرفی یک ابزار تجزیه و تحلیل هوشمند در خط الکترو هدایت طراحی شده توسط تکنولوژی تکchip
12. Calcium phosphate bone cement (CPC) has been used in clinic for its better biocompatibility and bone conductibility.
[ترجمه ترگمان]برای زیست سازگاری بهتر استخوان و استخوان bone استخوانی کلسیم فسفات (CPC)در کلینیک مورد استفاده قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]سیمان استخوان کلسیم فسفات (CPC) در درمانگاه برای سازگاری بهتر و قابلیت هدایت استخوان استفاده شده است
[ترجمه گوگل]سیمان استخوان کلسیم فسفات (CPC) در درمانگاه برای سازگاری بهتر و قابلیت هدایت استخوان استفاده شده است
13. The insulated PA material divides the internal frame from the external part avoiding any heat dispersion which occurs due to aluminum conductibility .
[ترجمه ترگمان]ماده PA insulated چارچوب داخلی را از بخش خارجی جدا می کند و از هر گونه پراکندگی حرارتی که ناشی از conductibility آلومینیوم رخ می دهد جلوگیری می کند
[ترجمه گوگل]ماده PA عایق بندی فریم داخلی را از قسمت خارجی جدا می کند و مانع از هرگونه پراکندگی گرمائی می شود که به دلیل هدایت الکتریکی آلومینیوم رخ می دهد
[ترجمه گوگل]ماده PA عایق بندی فریم داخلی را از قسمت خارجی جدا می کند و مانع از هرگونه پراکندگی گرمائی می شود که به دلیل هدایت الکتریکی آلومینیوم رخ می دهد
14. Copper plating technology is widely applied to the field of electronic materials manufacturing for the good electrical conductibility, heat conductivity and ductility of copper deposit.
[ترجمه ترگمان]فن آوری plating مس به طور گسترده در زمینه تولید مواد الکترونیکی برای the الکتریکی خوب، رسانایی گرما و شکل پذیری رسوب مس به کار می رود
[ترجمه گوگل]تکنولوژی پوشش مسی به طور گسترده ای در زمینه تولید مواد الکترونیکی برای هدایت الکتریکی خوب، هدایت گرما و انعطاف پذیری سپرده های مس کاربرد دارد
[ترجمه گوگل]تکنولوژی پوشش مسی به طور گسترده ای در زمینه تولید مواد الکترونیکی برای هدایت الکتریکی خوب، هدایت گرما و انعطاف پذیری سپرده های مس کاربرد دارد
کلمات دیگر: