1. previous to her arrival
پیش از آمدن او
2. previous to
قبل از،پیش از
3. her previous confinements were very easy
زایمان های قبلی او خیلی آسان بود.
4. her previous husband
شوهر سابق او
5. our previous director was a despot
رئیس قبلی ما فردی مستبد بود.
6. the previous government and its archaic methods
دولت قبلی و روش های کهنه ی آن
7. during the previous year
طی سال پیش
8. my brother's previous house
خانه ی قبلی برادرم
9. pursuant to your previous letter
پیرو نامه ی پیشین شما
10. his dishonesty justified my previous suspicions
نادرستی او سوظن های قبلی مرا توجیه کرد.
11. the judge overruled the previous decision
قاضی حکم پیشین را ملغی کرد.
12. this is an amalgam of his previous ideas
این آمیزه ای از اندیشه های پیشین اوست.
13. his new book is interesting; by comparison his previous books seem dull
کتاب جدید او جالب است ; در مقایسه با آن،کتاب های پیشین او کسل کننده می نماید.
14. i can't move into the new house until the previous tenants have moved out
تا مستاجران سابق نروند نمی توانم به خانه ی تازه اسباب کشی کنم.
15. this invention was the result of a marriage of two of his previous inventions
این اختراع زاده ی هم آمیزی دو اختراع پیشین او بود.
16. We had met on two previous occasions.
[ترجمه ترگمان]در دو مورد قبلی همدیگر را ملاقات کردیم
[ترجمه گوگل]ما در دو مورد قبلی ملاقات کردیم
17. I've met him before on two previous occasions.
[ترجمه ترگمان]قبلا در این دو مورد اخیر او را ملاقات کرده ام
[ترجمه گوگل]من او را در دو جلسه گذشته ملاقات کردم
18. Her latest book is quite dissimilar from her previous one.
[ترجمه ترگمان]آخرین کتاب او کاملا متفاوت از کتاب قبلی او است
[ترجمه گوگل]آخرین کتاب او کاملا متفاوت از قبلی است
19. The change in the law makes the previous agreement null and void.
[ترجمه ترگمان]تغییر در قانون شرط قبلی را پوچ و پوچ می سازد
[ترجمه گوگل]تغییر در قانون، توافق قبلی را لغو می کند
20. The furniture had been left by the previous occupants.
[ترجمه ترگمان]ساکنان قبلی اتاق را ترک کرده بودند
[ترجمه گوگل]مبلمان توسط اشغالگران قبلی باقی مانده است
21. Previous elections in the country have been rigged by the ruling party.
[ترجمه ترگمان]انتخابات قبلی در کشور توسط حزب حاکم تقلب شده است
[ترجمه گوگل]حزب حاکم در انتخابات پیشین کشور مورد سوء استفاده قرار گرفته است
22. The car has only had one previous owner.
[ترجمه ترگمان]ماشین فقط صاحب یک مالک قبلی است
[ترجمه گوگل]این خودرو تنها یک مالک قبلی دارد
23. Comparison with his previous movies shows how Lee has developed as a director.
[ترجمه ترگمان]مقایسه با فیلم های قبلی نشان می دهد که لی چگونه به عنوان یک کارگردان رشد کرده است
[ترجمه گوگل]در مقایسه با فیلم های قبلی او نشان می دهد که لی چگونه به عنوان یک مدیر توسعه یافته است