کلمه جو
صفحه اصلی

rhomboid


معنی : معین، لوزی، شبیه لوزی
معانی دیگر : لوزی شکل، لوزی مانند، لوزی واره، ماننده ی معین، متوازی الاضلاع

انگلیسی به فارسی

(هندسه) لوزی، متوازی الاضلاع، شبیه لوزی


rhomboid، لوزی، معین، شبیه لوزی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a parallelogram in which the opposite sides are equal, the adjacent sides are unequal, and the angles are oblique.
صفت ( adjective )
مشتقات: erhomboidal (adj.)
• : تعریف: shaped like a rhomboid or rhombus.

• parallelogram with oblique angles and adjacent sides which are unequal

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] لوزی شکل، لوزی وار، متوازی الاضلاع

مترادف و متضاد

معین (اسم)
supporter, helper, assistant, adjutant, adjuvant, lozenge, rhomb, rhomboid

لوزی (اسم)
lozenge, rhomb, diamond, rhomboid

شبیه لوزی (صفت)
rhomboid

جملات نمونه

1. Results In the 9 cases treated with redesigned rhomboid skin flap in the rotation skin flap, all of the redesigned flaps survived, with some blood clot at the tip in one or two cases.
[ترجمه ترگمان]نتایج در ۹ موردی که با یک دریچه پوست دوباره طراحی مجدد شده در دریچه پوست چرخش به عمل آمد، همه of دوباره باز مانده بودند و برخی از flaps خون در یک یا دو حالت لخته شده بودند
[ترجمه گوگل]نتایج: در 9 مورد با فلاپ پوستی rhomboid طراحی شده در فلپ چرخش پوست، تمام فلپ های بازسازی شده باقی مانده و با یک لخته خون در نوک یک یا دو مورد از بین رفتند

2. This rhomboid shaped crystal of calcium pyrophosphate, which appears bluish-white (weak positive birefringence) by polarized light with red plate.
[ترجمه ترگمان]این یک بلور متشکل از کلسیم pyrophosphate است که به رنگ آبی - سفید (شکست مضاعف مثبت)با نور پلاریزه شده با صفحه قرمز نمایان می شود
[ترجمه گوگل]این کریستال شکل کریستال کربن پری فسفات کلسیم است که به واسطه نور پلاریزه با صفحه قرمز به رنگ سفید مایل به زرد (دو طرفه ضعیف مثبت) ظاهر می شود

3. Methods Since January 2000, Modified rhomboid flaps had been used to repair 15 cases of hair border skin defects.
[ترجمه ترگمان]روش هایی از ژانویه ۲۰۰۰ برای تعمیر ۱۵ مورد نواقص پوست مرزی مو استفاده شده است
[ترجمه گوگل]روش ها از ژانویه 2000، اصلاح رفلم رامبویی برای رفع 15 مورد نقص پوست موی مو مورد استفاده قرار گرفت

4. Objective To evaluate the result of using modified rhomboid flap for repair of skin defect.
[ترجمه ترگمان]هدف ارزیابی نتیجه استفاده از دریچه rhomboid اصلاح شده برای تعمیر عیب پوستی
[ترجمه گوگل]هدف: برای بررسی نتیجه استفاده از فلپ اصلاح رامبویی برای ترمیم نقص پوست

5. Methods Since January 2000, Modified rhomboid flaps had been used to repair 1eases of hair border skin defects.
[ترجمه ترگمان]روش ها از ژانویه ۲۰۰۰ برای تعمیر ۱ تا از نقص های پوست مرزی مویی استفاده شده است
[ترجمه گوگل]روش ها از ژانویه 2000، اصلاح رفلم های رمبویی برای رفع نقص های پوست موی مو مورد استفاده قرار گرفت

6. Results In the 9 case treated with redesigned rhomboid skin flap in the rotation akin flap, all of the redesigned flaps survived, with some blood clot at the tip in one or two cases.
[ترجمه ترگمان]نتایج در مورد ۹ موردی که با طراحی دوباره طراحی مجدد پوست در چرخش ناشی می شود، همه of دوباره طراحی شدند و برخی از آن ها در یک یا دو حالت یک لخته خونی ایجاد کردند
[ترجمه گوگل]نتایج: در 9 مورد با فلاپ پوستی rhomboid طراحی شده در فلاپ آپیکال چرخش، تمام فلپ های بازسازی شده باقی مانده و با یک لخته گلو در نوک یک یا دو مورد زنده ماندند

7. Conclusion the modified rhomboid flap can be used for repairing of skin defects in hair border, if the defect was not so severe but can not be sutured simply.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری دریچه rhomboid اصلاح شده می تواند برای تعمیر نقص های پوستی در امتداد مرز مو مورد استفاده قرار گیرد، اگر این عیب خیلی شدید نباشد، اما نمی تواند به سادگی قابل ویرایش باشد
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: فلاپ rhomboid اصلاح شده می تواند برای اصلاح نقص های پوستی در ناحیه مو مورد استفاده قرار گیرد، اگر نقص بسیار شدید نیست، اما می تواند به سادگی بافتنی نباشد

8. Methods Two opposing rhomboid incisions were designed on both sides of the inverted nipple within the range of areola .
[ترجمه ترگمان]روش ها دو برش rhomboid مخالف در هر دو طرف نوک پستان وارونه در محدوده اطراف نوک پستان طراحی شدند
[ترجمه گوگل]روش ها دو برش رامبویی مخالف در هر دو طرف نوک پیک معکوس در محدوده Areola طراحی شده است

9. Demonstration of rhomboid protogranules by electron microscopy is diagnostic.
[ترجمه ترگمان]تظاهرات rhomboid of توسط میکروسکوپ الکترونی تشخیص داده شد
[ترجمه گوگل]تظاهرات پروژانولهای رامبویی توسط میکروسکوپ الکترونی، تشخیصی است

10. Objective To evaluate the use of rhomboid skin flap in expanded skin flap transfer.
[ترجمه ترگمان]هدف ارزیابی استفاده از دریچه پوست rhomboid در انتقال دریچه گسترش یافته پوست
[ترجمه گوگل]هدف: برای ارزیابی استفاده از فلپ پوست رامبویی در انتقال فلاپ پوستی گسترش یافته

11. Objective To evaluate the result of using modified rhomboid flap for the repairing of skin defect.
[ترجمه ترگمان]هدف ارزیابی نتیجه استفاده از دریچه rhomboid اصلاح شده برای تعمیر عیب پوستی
[ترجمه گوگل]هدف: برای ارزیابی نتیجه استفاده از فلپ اصلاح رمبویی برای اصلاح نقص پوست

12. Objective To evaluate the result of using modified rhomboid flap for the repairing of hair border skin defect.
[ترجمه ترگمان]هدف ارزیابی نتیجه استفاده از دریچه rhomboid اصلاح شده برای تعمیر عیب پوست مرزی مو
[ترجمه گوگل]هدف: برای ارزیابی نتیجه استفاده از فلپ اصلاح رامبویی برای رفع نقص پوست موی مو

13. The Outer city wall is rhomboid, with the result of "Renpan" location.
[ترجمه ترگمان]دیوار بیرونی بیرونی rhomboid است و در نتیجه مکان \"Renpan\" قرار دارد
[ترجمه گوگل]دیوار شهر بیرونی رامبید است که نتیجه آن موقعیت 'Renpan' است

14. The double-Z rhomboid flap which borrows tissue from two contralateral sides of the defect for reconstruction may correct these problems.
[ترجمه ترگمان]دریچه دو طرفه rhomboid که بافت را از دو طرف شکاف برای بازسازی قرض می گیرد، ممکن است این مشکلات را اصلاح کند
[ترجمه گوگل]فلپ rhomboid دو زبانه که از دو طرف طرف مقابل نقص بازسازی می شود، می تواند این مشکلات را تصحیح کند

15. These latter exercises also work the lower trapezius muscles and the rhomboids.
[ترجمه ترگمان]این تمرین های اخیر نیز بر روی ماهیچه های لوزی پایینی و the کار می کنند
[ترجمه گوگل]این تمرین های دومی نیز عضلات تراپزی پایین و رمبوید را کار می کنند

پیشنهاد کاربران

rhomboid ( زیست شناسی - علوم گیاهی )
واژه مصوب: لوزی وار
تعریف: ویژگی بخش یا اندامی در گیاهان به شکل چهارضلعی با چرخش 45 درجه


کلمات دیگر: