متکی بودن بر، ناشی شدن از
build on
متکی بودن بر، ناشی شدن از
انگلیسی به فارسی
بساز
انگلیسی به انگلیسی
• build up, gradually add to (a building or existing accomplishments); expand gradually, broaden
جملات نمونه
1. He planned to build on a shed.
[ترجمه ترگمان]او قصد داشت در یک انبار بسازد
[ترجمه گوگل]او قصد داشت بر روی انبار بنشیند
[ترجمه گوگل]او قصد داشت بر روی انبار بنشیند
2. They're going to build on the site of the old power station.
[ترجمه ترگمان]آن ها می خواهند در محل نیروگاه قدیمی بسازند
[ترجمه گوگل]آنها قصد دارند بر روی سایت نیروگاه قدیمی کار کنند
[ترجمه گوگل]آنها قصد دارند بر روی سایت نیروگاه قدیمی کار کنند
3. You must always build on firm ground.
[ترجمه ترگمان] تو همیشه باید روی زمین شرکت کنی
[ترجمه گوگل]شما همیشه باید بر روی زمین ثابت بسازید
[ترجمه گوگل]شما همیشه باید بر روی زمین ثابت بسازید
4. We must build on our reputation to expand the business.
[ترجمه ترگمان]ما باید شهرت خود را برای توسعه کسب وکار بسازیم
[ترجمه گوگل]ما باید از شهرت خود برای گسترش کسب و کار استفاده کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید از شهرت خود برای گسترش کسب و کار استفاده کنیم
5. You can build on that man's honesty.
[ترجمه ترگمان]تو می تونی صداقت اون مرد رو بسازی
[ترجمه گوگل]شما می توانید بر احترام آن مرد بسازید
[ترجمه گوگل]شما می توانید بر احترام آن مرد بسازید
6. The council have granted him permission to build on the site.
[ترجمه ترگمان]این شورا به او اجازه ساخت این سایت را داده است
[ترجمه گوگل]شورا به او اجازه ساخت در سایت را داده است
[ترجمه گوگل]شورا به او اجازه ساخت در سایت را داده است
7. Developers want to build on the site of the old gas works.
[ترجمه ترگمان]سازندگان می خواهند در محل کار گاز قدیمی بسازند
[ترجمه گوگل]توسعه دهندگان می خواهند در محل کارهای قدیمی گاز تولید کنند
[ترجمه گوگل]توسعه دهندگان می خواهند در محل کارهای قدیمی گاز تولید کنند
8. We will continue to build on our previous success.
[ترجمه ترگمان]ما همچنان به موفقیت قبلی خود ادامه خواهیم داد
[ترجمه گوگل]ما همچنان بر موفقیت قبلیمان تأکید خواهیم کرد
[ترجمه گوگل]ما همچنان بر موفقیت قبلیمان تأکید خواهیم کرد
9. I don't build on your promise.
[ترجمه ترگمان]به قولت عمل نمی کنم
[ترجمه گوگل]من بر روی وعده های شما ساختم
[ترجمه گوگل]من بر روی وعده های شما ساختم
10. We need to build on last year's success.
[ترجمه ترگمان]ما باید موفقیت سال گذشته را بسازیم
[ترجمه گوگل]ما باید در سال گذشته موفقیت ایجاد کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید در سال گذشته موفقیت ایجاد کنیم
11. We're planning to build on a conservatory.
[ترجمه ترگمان]ما نقشه داریم که توی هنرستان بسازیم
[ترجمه گوگل]ما در حال برنامه ریزی برای ساخت یک کنسرواتوار هستیم
[ترجمه گوگل]ما در حال برنامه ریزی برای ساخت یک کنسرواتوار هستیم
12. The new plan will build on the success of the previous programme.
[ترجمه ترگمان]برنامه جدید موفقیت برنامه قبلی را خواهد ساخت
[ترجمه گوگل]طرح جدید بر موفقیت برنامه قبلی تأثیر خواهد گذاشت
[ترجمه گوگل]طرح جدید بر موفقیت برنامه قبلی تأثیر خواهد گذاشت
13. We now have a firm foundation to build on.
[ترجمه ترگمان] ما الان یه موسسه خیریه داریم که باید روش کار کنیم
[ترجمه گوگل]ما اکنون پایه ای قوی برای ساختن آن داریم
[ترجمه گوگل]ما اکنون پایه ای قوی برای ساختن آن داریم
14. New Yorkers build on a grand scale.
[ترجمه ترگمان]نیویورکی ها در مقیاس بزرگ بنا کردند
[ترجمه گوگل]نیویورک ها در یک مقیاس بزرگ ساخته می شوند
[ترجمه گوگل]نیویورک ها در یک مقیاس بزرگ ساخته می شوند
15. But why did they choose to build on their own valuable market places instead of expanding outwards into suburbs?
[ترجمه ترگمان]اما چرا آن ها تصمیم گرفتند به جای اینکه به سمت حومه شهر توسعه پیدا کنند، بر روی بازارهای با ارزش خود بسازند؟
[ترجمه گوگل]اما چرا آنها تصمیم گرفتند بر روی مکان های ارزشمندی بازار خود بنا نهند تا به سمت خارج شدن به حومه ها بروند؟
[ترجمه گوگل]اما چرا آنها تصمیم گرفتند بر روی مکان های ارزشمندی بازار خود بنا نهند تا به سمت خارج شدن به حومه ها بروند؟
پیشنهاد کاربران
بتدریج گسترش داد ن، بتدریج تکمیل کردن، وسعت یافتن، گسترش یافتن، بهتر کردن، ضمیمه کردن
متکی بودن
مبنای رشد و پیشرفت قرار دادن
بر پایه چیزی ادامه دادن
بر پایه چیزی ادامه دادن
پایه ریزی/پی ریزی کردن بر، بنا کردن بر پایه، تکیه کردن بر
کلمات دیگر: