• send away, launch (via a watercraft)
ship off
انگلیسی به انگلیسی
جملات نمونه
1. He told the chief officer to haul the ship off four points.
[ترجمه ترگمان]به افسر ارشد گفت که کشتی را چهار امتیاز بکشد
[ترجمه گوگل]او به مأمور اصلی گفت که کشتی را از چهار نقطه حمل کند
[ترجمه گوگل]او به مأمور اصلی گفت که کشتی را از چهار نقطه حمل کند
2. They anchored their ship off the shore.
[ترجمه ترگمان]کشتی خود را در ساحل لنگر انداخته بودند
[ترجمه گوگل]آنها کشتی خود را از ساحل برداشتند
[ترجمه گوگل]آنها کشتی خود را از ساحل برداشتند
3. The captain boxed the ship off.
[ترجمه ترگمان]ناخدا کشتی را خاموش کرد
[ترجمه گوگل]کاپیتان کشتی را خاموش کرد
[ترجمه گوگل]کاپیتان کشتی را خاموش کرد
4. Westerly gales forced the ship off course.
[ترجمه ترگمان]gales westerly کشتی را به زور به زور واداشت
[ترجمه گوگل]نیروهای Westerly کشتی را مجبور کردند
[ترجمه گوگل]نیروهای Westerly کشتی را مجبور کردند
5. Nancy and Famous died in a ship off the Virginia coast before it set sail for Savannah.
[ترجمه ترگمان]نانسی و معروف قبل از اینکه به سمت ساوانا حرکت کنند در یک کشتی از ساحل ویرجینیا فوت کردند
[ترجمه گوگل]نانسی و مشهور در کشتی ای از ساحل ویرجینیا فوت کرد تا ساحل آن را برای ساوانا تنظیم کند
[ترجمه گوگل]نانسی و مشهور در کشتی ای از ساحل ویرجینیا فوت کرد تا ساحل آن را برای ساوانا تنظیم کند
6. We anchored our ship off the shore.
[ترجمه ترگمان]کشتی ما را از ساحل دور کردیم
[ترجمه گوگل]ما کشتی ما را از ساحل بند بندیم
[ترجمه گوگل]ما کشتی ما را از ساحل بند بندیم
7. The paid the ship off from the jetty.
[ترجمه ترگمان]کشتی به کشتی که از اسکله دور شده بود پرداخت
[ترجمه گوگل]کشتی را از جت پرداخت می کنید
[ترجمه گوگل]کشتی را از جت پرداخت می کنید
8. They paid the ship off from the jetty.
[ترجمه ترگمان]ان ها کشتی را از اسکله دور کردند
[ترجمه گوگل]آنها کشتی را از جاده پرداختند
[ترجمه گوگل]آنها کشتی را از جاده پرداختند
9. Strong wind blew ship off the course.
[ترجمه ترگمان]باد قوی می وزید و کشتی را از مسیرش منحرف می کرد
[ترجمه گوگل]باد قوی باد کشتی را از دوره
[ترجمه گوگل]باد قوی باد کشتی را از دوره
10. He told the chief officer haul the ship off four points.
[ترجمه ترگمان]به افسر ارشد گفت که کشتی را چهار امتیاز عقب بکشد
[ترجمه گوگل]او به افسر اصلی گفت که کشتی را از چهار نقطه حمل می کند
[ترجمه گوگل]او به افسر اصلی گفت که کشتی را از چهار نقطه حمل می کند
11. They were found guilty of attacking a ship off the coast of Somalia last year.
[ترجمه ترگمان]آن ها در مورد حمله به یک کشتی از ساحل سومالی در سال گذشته مجرم شناخته شدند
[ترجمه گوگل]آنها در سال گذشته مجازات حمله به یک کشتی در ساحل سومالی را بر عهده داشتند
[ترجمه گوگل]آنها در سال گذشته مجازات حمله به یک کشتی در ساحل سومالی را بر عهده داشتند
12. During the storm, the ship off course.
[ترجمه ترگمان]در طول توفان کشتی، مسیر کشتی را قطع کرده بود
[ترجمه گوگل]در جریان طوفان، کشتی از مسیر خارج می شود
[ترجمه گوگل]در جریان طوفان، کشتی از مسیر خارج می شود
13. The storm has driven the cargo ship off of its main course.
[ترجمه ترگمان]طوفان باعث رانده شدن کشتی باری از مسیر اصلی آن شده است
[ترجمه گوگل]طوفان کشتی محموله را از مسیر اصلی خود رانده است
[ترجمه گوگل]طوفان کشتی محموله را از مسیر اصلی خود رانده است
14. They laid their ship off away from another ship.
[ترجمه ترگمان]کشتی آن ها را از یک کشتی دیگر دور کردند
[ترجمه گوگل]آنها کشتی خود را دور از کشتی دیگر گذاشتند
[ترجمه گوگل]آنها کشتی خود را دور از کشتی دیگر گذاشتند
پیشنهاد کاربران
فرستادن شخصی به جایی به خصوص یک مکان ناخوشایند
بی خیال شدن، منصرف شدن، ترک کردن، و همینطور: فرستادن فرد به جایی ناخوشایند، به جایی که عرب نِی انداخت
کلمات دیگر: