کلمه جو
صفحه اصلی

underbody


(حیوان) زیر شکم، زیرتنه، پایین تنه جانوران، درهواپیماوکشتی وغیره قسمت زیر، پایین تنه لباس

انگلیسی به فارسی

زیر تنه، پایین تنه جانوران، (درهواپیماوکشتی وغیره) قسمت زیر، پایین تنه لباس


زیر بغل، قسمت زیر، زیر تنه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: underbodies
(1) تعریف: the underpart of the body of a person or animal; underbelly.

(2) تعریف: the underside of the body of a motor vehicle.

جملات نمونه

1. The new car also benefits from underbody protection which allows it to tackle unsealed surfaces with ease.
[ترجمه ترگمان]این خودرو جدید همچنین از حفاظت underbody بهره مند می شود که به آن اجازه می دهد تا سطوح باز با راحتی را مهار کند
[ترجمه گوگل]خودرو جدید همچنین از حفاظت زیردریایی بهره مند است که به راحتی می تواند با سطوح بدون سر و صدا مقابله کند

2. Moderate setter-like feathering adorns the chest, underbody, backs of the legs, buttocks, and may also be present on the second thigh and underside of the tail.
[ترجمه ترگمان]feathering setter متوسط سینه، کفل، پشت پاها و کفل را زینت می دهند و ممکن است در ران دوم و زیر دم وجود داشته باشند
[ترجمه گوگل]پرانتز مانند صاف کننده تنظیم کننده سینه، زیر بدن، پشت پاها، باسن، و همچنین ممکن است در ران و پایین دم دمیدن باشد

3. The forming process for an automotive underbody cross member was simulated by the FE method.
[ترجمه ترگمان]فرآیند خمکاری برای یک عضو متقاطع خودرو از طریق روش آلمان محدود شبیه سازی شد
[ترجمه گوگل]فرایند تشکیل یک عضو متقاطع زیربندی خودرو با روش FE شبیه سازی شد

4. Seals underbody, weld joints, trunk interior and firewall of motor vehicles.
[ترجمه ترگمان]Seals underbody، اتصالات جوش، داخل تنه و دیواره آتش وسایل نقلیه موتوری
[ترجمه گوگل]مهر و موم زیر بدن، مفاصل جوش، داخلی تنه و فایروال وسایل نقلیه موتوری

5. Fixing-up of underbody part of the car.
[ترجمه ترگمان]- تعمیر بخشی از ماشین
[ترجمه گوگل]رفع قسمت پایین بدن خودرو

6. White is always the predominant color on underbody, parts of legs, feet, and part of face markings.
[ترجمه ترگمان]سفید همیشه رنگ غالب بر underbody، قسمت هایی از پاها، پاها و بخشی از علایم چهره است
[ترجمه گوگل]سفید همیشه رنگ غالب در زیر بدن، قسمت هایی از پاها، پا و بخشی از نشانه های صورت است

7. I washed the underbody of the car to remove winter road salts and prevent rusting.
[ترجمه ترگمان]ماشین underbody را شستم تا نمک های جاده زمستانی را از بین ببرم و از زنگ زدگی جلوگیری کنم
[ترجمه گوگل]من زیر زیر ماشین را برای شستن نمک های زمستانی جاده و جلوگیری از زنگ زدن شسته ام

8. We want to buy Electric Underbody Thermal Bed Sheets, Thermal Bed Sheets, Electric Bed Sheets, Bed Sheets Electric, Bed Sheets, Blankets.
[ترجمه ترگمان]ما می خواهیم underbody Electric Thermal، ورقه های تخت گرمایی، ورقه های تخت حرارتی، ورقه های تخت تخت، ورقه های تخت تخت، ورقه های تخت، Blankets، و Blankets خریداری کنیم
[ترجمه گوگل]ما می خواهیم به خرید ورق های حرارتی زیرزمینی الکتریکی، ورق های حرارتی تخت، ورق های تخت الکتریکی، ورق های تخت تخت، ورق های تخت، پتو

9. Wash the underbody of the car to remove winter road salts, prevent rusting.
[ترجمه ترگمان]شستن the خودرو برای از بین بردن نمک های راه زمستان، جلوگیری از زنگ زدگی
[ترجمه گوگل]شستن زیر بدن از ماشین برای حذف نماتدهای زمستانی جاده ها، جلوگیری از زنگ زدن

10. The influence rules of underbody diffuser on light-bus aerodynamic characteristics are studied with the method of numerical simulation.
[ترجمه ترگمان]قواعد نفوذ دیفیوزر بر روی خصوصیات آیرودینامیک اتوبوس سبک با روش شبیه سازی عددی مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]قوانین نفوذ پخش کننده زیر بدن در خصوص ویژگی های آیرودینامیکی سبک با استفاده از روش شبیه سازی عددی مورد مطالعه قرار می گیرند

11. With this simulation, the influence of fixed wall boundary layer on underbody was eliminated by and large.
[ترجمه ترگمان]با این شبیه سازی، تاثیر لایه مرزی ثابت روی underbody توسط و بزرگ حذف شد
[ترجمه گوگل]با استفاده از این شبیه سازی، تأثیر لایه مرزی ثابت دیوار بر زیرگروه توسط بزرگ و بزرگ حذف شد

12. It may or may not also fade out on the underbody .
[ترجمه ترگمان]همچنین ممکن است در the نیز محو نشده باشد
[ترجمه گوگل]این ممکن است یا ممکن است در زیر بدن نیز محو شود

13. He's talking about a place where some 300 people are involved in producing body and underbody panels, in transforming some 600 tons of steel into parts and assemblies.
[ترجمه ترگمان]او در مورد جایی صحبت می کند که در آن حدود ۳۰۰ نفر در تولید پنل های بدن و underbody، در تبدیل ۶۰۰ تن فولاد به قطعات و مجالس شرکت دارند
[ترجمه گوگل]او در مورد یک مکان صحبت می کند که در آن حدود 300 نفر در ساخت پانل های بدن و زیر دست قرار دارند، در حال تبدیل 600 تن فولاد به قطعات و مجامع

14. On request a shatter protection element can be integrated in the underbody.
[ترجمه ترگمان]برای درخواست یک عنصر حفاظت از شکستگی می تواند در the ادغام شود
[ترجمه گوگل]بر اساس درخواست، عنصر حفاظت از انفجار می تواند در زیر بدن یکپارچه شود

پیشنهاد کاربران

[خودرو]

زیر تنه ، زیر بدنه


کلمات دیگر: