صفحه اصلی
too often
بستن
پیشنهاد کاربران
پیشنهاد کاربران
غالباٌ، اغلب اوقات بیشتر اوقات، در بیشتر موارد
خیلی زیاد - بیش از حد معمول ( از نظر زمانی )
Too often impressionism is taken to mean gazing through a soft - focus lens
کلمات دیگر: