(دوچرخه) چرخک آزاد، (در برخی اتومبیل ها و هلی کوپترها و غیره) کلاج جغجغه ای، ازاد زندگی کردن، با ازادی حرکت وجنبش کردن، بازادگی زیستن، بادندن خلاص رفتن، با دنده خلاص رفتن
freewheel
(دوچرخه) چرخک آزاد، (در برخی اتومبیل ها و هلی کوپترها و غیره) کلاج جغجغه ای، ازاد زندگی کردن، با ازادی حرکت وجنبش کردن، بازادگی زیستن، بادندن خلاص رفتن، با دنده خلاص رفتن
انگلیسی به فارسی
آزاد زندگی کردن، با آزادی حرکت وجنبش کردن، بآزادگی زیستن، بادندن خلاص رفتن
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• (1) تعریف: a device in the rear hub of a bicycle that lets the rear wheel continue turning after the pedals are stopped.
• (2) تعریف: a device in some cars, helicopters, or the like that lets the drive shaft continue turning when its speed is greater than that of the engine shaft.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: freewheels, freewheeling, freewheeled
حالات: freewheels, freewheeling, freewheeled
• (1) تعریف: to continue in motion with the wheels detached from the driving mechanism; coast.
• (2) تعریف: to live, move, or function in an unrestrained, uninhibited, or irresponsible manner.
• mechanical device (in a bicycle, car, train)
coast, move freely; coast by means of a freewheel
if you freewheel, you travel, usually downhill, on a bicycle without using the pedals, or in a vehicle without using the engine.
device in the transmission of an automobile; device on a bicycle
coast, move freely; coast by means of a freewheel
if you freewheel, you travel, usually downhill, on a bicycle without using the pedals, or in a vehicle without using the engine.
device in the transmission of an automobile; device on a bicycle
جملات نمونه
1. On the descents, cyclists spin past cars, freewheeling downhill at tremendous speed.
[ترجمه ترگمان]در حالی که دوچرخه سواران از اتومبیل ها عبور می کنند، دوچرخه سواران با سرعت زیاد از تپه سرازیر می شوند
[ترجمه گوگل]در فرود، دوچرخه سواران ماشین های گذشته را می چرخانند، در حال حرکت آزاد در سرعت فوق العاده ای هستند
[ترجمه گوگل]در فرود، دوچرخه سواران ماشین های گذشته را می چرخانند، در حال حرکت آزاد در سرعت فوق العاده ای هستند
2. I think I'll just free-wheel this summer and see what happens.
[ترجمه ترگمان]فکر کنم این تابستون یه چرخی بزنم و ببینم چه اتفاقی می افته
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم این تابستان امسال فقط رانندگی آزاد و ببینم چه اتفاقی می افتد
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم این تابستان امسال فقط رانندگی آزاد و ببینم چه اتفاقی می افتد
3. I freewheeled down the hill to the village.
[ترجمه ترگمان]از تپه سرازیر شدم و به طرف دهکده رفتم
[ترجمه گوگل]من تپه رو به روستا افتادم
[ترجمه گوگل]من تپه رو به روستا افتادم
4. He has given up his freewheeling lifestyle to settle down with his baby daughter.
[ترجمه ترگمان]او سبک زندگی freewheeling را رها کرده است تا با دختر بچه اش حل و فصل شود
[ترجمه گوگل]او سبک زندگی آزاد خود را رها کرده است تا دخترش را با خود بگذراند
[ترجمه گوگل]او سبک زندگی آزاد خود را رها کرده است تا دخترش را با خود بگذراند
5. You can stop pedalling and freewheel for a while.
[ترجمه ترگمان] میتونی واسه یه مدتی از \"pedalling\" و \"freewheel\" جلوگیری کنی
[ترجمه گوگل]شما می توانید مدتی پیمانکاری و راننده را متوقف کنید
[ترجمه گوگل]شما می توانید مدتی پیمانکاری و راننده را متوقف کنید
6. He freewheeled back down the course.
[ترجمه ترگمان]او دوباره به عقب برگشت
[ترجمه گوگل]او رفته رفته رفته
[ترجمه گوگل]او رفته رفته رفته
7. They were burning stubble and the smoke had bulged across the lane as we free-wheeled down into the dip.
[ترجمه ترگمان]آن ها در حالی که ما را آزاد کرده بودیم از کوره راه عبور کردیم
[ترجمه گوگل]آنها در حال سوزاندن خلبان بودند و دود در سراسر خط پر شده بود، همانطور که ما آزادیم و به سمت شیب حرکت کردیم
[ترجمه گوگل]آنها در حال سوزاندن خلبان بودند و دود در سراسر خط پر شده بود، همانطور که ما آزادیم و به سمت شیب حرکت کردیم
8. Brinkley made his comments during a freewheeling discussion with several colleagues.
[ترجمه ترگمان]برینکلی با چندین تن از همکارانش نظر خود را در این زمینه مطرح کرده است
[ترجمه گوگل]برینکلی نظرات خود را در یک بحث آزاد با چندین همکار بیان کرد
[ترجمه گوگل]برینکلی نظرات خود را در یک بحث آزاد با چندین همکار بیان کرد
9. During the freewheeling interval the motional voltage becomes negative and the freewheeling winding current may be forced to reverse direction.
[ترجمه ترگمان]در طول بازه زمانی freewheeling، ولتاژ motional منفی می شود و جریان سیم پیچ freewheeling ممکن است به جهت معکوس اجباری شود
[ترجمه گوگل]در طول بازه آزاد، ولتاژ حرکتی منفی می شود و جریان سیم پیچ آزاد کردن ممکن است مجبور به چرخش جهت شود
[ترجمه گوگل]در طول بازه آزاد، ولتاژ حرکتی منفی می شود و جریان سیم پیچ آزاد کردن ممکن است مجبور به چرخش جهت شود
10. Freewheeling down the long hill, Mungo was aware of a large, pale shape by his right shoulder.
[ترجمه ترگمان]از تپه بلند به پایین سرازیر شد و در حالی که از روی شانه راستش شکل یک مرد بزرگ و رنگ پریده ای را داشت که از شانه راستش تشخیص داده شده بود
[ترجمه گوگل]Mungo از پایین تپه بلند بلند شد و از شانه راستش آگاه شد
[ترجمه گوگل]Mungo از پایین تپه بلند بلند شد و از شانه راستش آگاه شد
11. That kind of freewheeling discussion is the norm in other realms where public health is the issue, such as highway safety.
[ترجمه ترگمان]این نوع بحث freewheeling هنجار در حوزه های دیگر است که در آن بهداشت عمومی مساله مانند ایمنی بزرگراه است
[ترجمه گوگل]این نوع بحث آزادسازی، در سایر حوزه هایی که در آن سلامت عمومی از جمله ایمنی بزرگراه هاست، حاکمیت است
[ترجمه گوگل]این نوع بحث آزادسازی، در سایر حوزه هایی که در آن سلامت عمومی از جمله ایمنی بزرگراه هاست، حاکمیت است
12. During these freewheeling intervals the effective phase voltage is equal to the d. c. supply voltage.
[ترجمه ترگمان]در طول این فواصل freewheeling، ولتاژ فاز موثر برابر با d است پ ولتاژ تامین
[ترجمه گوگل]در طول این فواصل آزاد، ولتاژ موثر برابر d است ج ولتاژ تغذیه
[ترجمه گوگل]در طول این فواصل آزاد، ولتاژ موثر برابر d است ج ولتاژ تغذیه
13. The image of Romans as freewheeling, extravagant, anything-goes anarchists is a fraud, a wildly successful con.
[ترجمه ترگمان]تصویر رومیان به عنوان freewheeling، ولخرج، و هر چیز - هرج و مرج، یک کلاه برداری است، و یک کلاه برداری بسیار موفق
[ترجمه گوگل]تصویر رومیان به عنوان آزاداندیشی، عجیب و غریب، هرج و مرج آنارشیستها، یک تقلب است، یک موفقیت عاقلانه
[ترجمه گوگل]تصویر رومیان به عنوان آزاداندیشی، عجیب و غریب، هرج و مرج آنارشیستها، یک تقلب است، یک موفقیت عاقلانه
14. Level3: Tolerance matching of freewheel bushings. Factory only.
[ترجمه ترگمان] میزان تحمل ناپذیری از \"freewheel bushings\" - ه کارخونه فقط
[ترجمه گوگل]سطح 3: سازگاری Tolerance با بوشینگ های راننده فقط کارخانه
[ترجمه گوگل]سطح 3: سازگاری Tolerance با بوشینگ های راننده فقط کارخانه
15. SunTour's Perfect freewheel was a first class design with three splined sprockets and two or three threaded sprockets.
[ترجمه ترگمان]SunTour Perfect (SunTour s)یک طراحی کلاس اول با سه splined sprockets و دو یا سه sprockets (sprockets)بود
[ترجمه گوگل]چرخ دنده کامل SunTour یک طراحی کلاس اول با سه چرخ دنده اسپلینت و دو یا سه چرخ دنده بود
[ترجمه گوگل]چرخ دنده کامل SunTour یک طراحی کلاس اول با سه چرخ دنده اسپلینت و دو یا سه چرخ دنده بود
پیشنهاد کاربران
خلاص/دنده خلاص رفتن
کلمات دیگر: