برحسب ارجحیت رده بندی کردن، سزیده سنجی کردن، اولویت بندی کردن، در اولویت قرار دادن، اولویت بندی کردن
prioritize
برحسب ارجحیت رده بندی کردن، سزیده سنجی کردن، اولویت بندی کردن، در اولویت قرار دادن، اولویت بندی کردن
انگلیسی به فارسی
اولویت دادن به، در اولویت قرار دادن، اولویت بندی کردن
انگلیسی به انگلیسی
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: prioritizes, prioritizing, prioritized
مشتقات: prioritization (n.)
حالات: prioritizes, prioritizing, prioritized
مشتقات: prioritization (n.)
• : تعریف: to put or do in order of priority.
- The ability to prioritize tasks is essential to good management.
[ترجمه ترگمان] توانایی اولویت بندی کارها برای مدیریت خوب ضروری است
[ترجمه گوگل] توانایی اولویت بندی وظایف برای مدیریت خوب ضروری است
[ترجمه گوگل] توانایی اولویت بندی وظایف برای مدیریت خوب ضروری است
• set priorities, organize according to importance (also prioritise)
if you prioritize several tasks or if you prioritize one task out of several, you decide how important each task is, and then arrange them so that you do the most important one first and the least important one last.
if you prioritize several tasks or if you prioritize one task out of several, you decide how important each task is, and then arrange them so that you do the most important one first and the least important one last.
جملات نمونه
1. You need to prioritize your tasks.
[ترجمه ترگمان]شما باید وظایف خود را اولویت بندی کنید
[ترجمه گوگل]شما باید وظایف خود را اولویت بندی کنید
[ترجمه گوگل]شما باید وظایف خود را اولویت بندی کنید
2. Make lists of what to do and prioritize your tasks.
[ترجمه ترگمان]لیستی از کارهایی که باید انجام دهید و وظایف خود را اولویت بندی کنید
[ترجمه گوگل]فهرستی از کارها را انجام دهید و وظایف خود را اولویت بندی کنید
[ترجمه گوگل]فهرستی از کارها را انجام دهید و وظایف خود را اولویت بندی کنید
3. You must learn to prioritize your work.
[ترجمه ترجمه ترنم] شما باید یاد بگیرید که کار خود را اولویت بندی کنید.
[ترجمه ترگمان]شما باید یاد بگیرید که کار خود را اولویت بندی کنید[ترجمه گوگل]شما باید یاد بگیرید که کار خود را اولویت بندی کنید
4. The organization was formed to prioritize the needs of older people.
[ترجمه ترگمان]سازمان برای اولویت بندی نیازهای افراد مسن تر تشکیل شد
[ترجمه گوگل]این سازمان برای ایجاد اولویت بندی نیازهای افراد مسن تشکیل شد
[ترجمه گوگل]این سازمان برای ایجاد اولویت بندی نیازهای افراد مسن تشکیل شد
5. It is important to prioritize and target areas which reflect on the key areas of the operation.
[ترجمه ترگمان]اولویت بندی مناطق هدف که در حوزه های کلیدی عملیات هستند مهم است
[ترجمه گوگل]مهم است که اولویت بندی و هدف قرار دادن مناطق که منعکس کننده مناطق کلیدی عملیات است
[ترجمه گوگل]مهم است که اولویت بندی و هدف قرار دادن مناطق که منعکس کننده مناطق کلیدی عملیات است
6. Persistence. Perfection. Patience. Power. Prioritize your passion. It keeps you sane. Criss Jami
[ترجمه ترگمان]مداومت کمال صبر داشته باش قدرت passion رو اولویت بندی کن باعث میشه عاقل باشی \"Criss jami\"
[ترجمه گوگل]ماندگاری کمال صبر قدرت اولویت بندی اشتیاق شما این شما را عاقلانه نگه می دارد کریس جامی
[ترجمه گوگل]ماندگاری کمال صبر قدرت اولویت بندی اشتیاق شما این شما را عاقلانه نگه می دارد کریس جامی
7. We have to prioritize our time in some of the more violent developments.
[ترجمه mari] ماباید زمان خود را برای تعدادی از پیشرفتهای مهم اولویت بندی کنیم.
[ترجمه ترگمان]ما باید زمان خود را در برخی از پیشرفت های violent اولویت بندی کنیم[ترجمه گوگل]ما باید زمان خود را در برخی از تحولات خشونت آمیز تر تعیین کنیم
8. So prioritizing, you have to prioritize something in this case you mean just anything right?
[ترجمه ترگمان]پس \"prioritizing\"، تو باید یه چیزی رو اولویت بندی کنی منظورت از این حرفا چیه؟
[ترجمه گوگل]بنابراین اولویت بندی، شما باید چیزی را در این مورد اولویت بندی کنید شما فقط به چیزی درست فکر می کنید؟
[ترجمه گوگل]بنابراین اولویت بندی، شما باید چیزی را در این مورد اولویت بندی کنید شما فقط به چیزی درست فکر می کنید؟
9. In addition, the cooperative association should prioritize education on disaster prevention and relief and enhance the function of risk management and reduce reversed choice.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، انجمن تعاونی باید آموزش را در زمینه پیش گیری و درمان بلایا اولویت بندی کرده و عملکرد مدیریت خطر را افزایش داده و انتخاب معکوس را کاهش دهد
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، انجمن تعاونی باید آموزش و پرورش را در زمینه پیشگیری و تسکین بلایا در اولویت قرار دهد و عملکرد مدیریت ریسک را افزایش دهد و گزینه معکوس را کاهش دهد
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، انجمن تعاونی باید آموزش و پرورش را در زمینه پیشگیری و تسکین بلایا در اولویت قرار دهد و عملکرد مدیریت ریسک را افزایش دهد و گزینه معکوس را کاهش دهد
10. Prioritize workloads by storing DB2 Workload Management performance counters and using reports of histogram charts and summary data.
[ترجمه ترگمان]اولویت بندی حجم کاری با ذخیره سازی DB۲ عملکرد مدیریت حجم کاری و استفاده از گزارش ها نمودار هیستوگرام و داده های خلاصه
[ترجمه گوگل]اولویت بندی حجم کار با ذخیره سازی شمارنده عملکرد مدیریت DB2 Workload و استفاده از گزارش نمودار نمودار هیستوگرام و داده های خلاصه
[ترجمه گوگل]اولویت بندی حجم کار با ذخیره سازی شمارنده عملکرد مدیریت DB2 Workload و استفاده از گزارش نمودار نمودار هیستوگرام و داده های خلاصه
11. The report warned that the only way to slow or prevent these effects is if African governments "prioritize and implement measures to develop agriculture and sustainable natural resource management".
[ترجمه ترگمان]این گزارش هشدار داد که تنها راه کاهش یا جلوگیری از این اثرات آن است که دولت های آفریقایی \"اقدام های لازم برای توسعه کشاورزی و مدیریت پایدار منابع طبیعی\" را اولویت بندی و اجرا کنند
[ترجمه گوگل]این گزارش هشدار داده است که تنها راه کاهش یا جلوگیری از این اثرات، این است که آیا دولت های افریقا اولویت و اقدامات لازم برای توسعه کشاورزی و مدیریت منابع طبیعی پایدار را اجرا کنند؟
[ترجمه گوگل]این گزارش هشدار داده است که تنها راه کاهش یا جلوگیری از این اثرات، این است که آیا دولت های افریقا اولویت و اقدامات لازم برای توسعه کشاورزی و مدیریت منابع طبیعی پایدار را اجرا کنند؟
12. Prioritize your goals in relation to their importance to you and your long-term objectives.
[ترجمه ترگمان]اهداف خود را در رابطه با اهمیت آن ها برای اهداف بلندمدت اولویت بندی کنید
[ترجمه گوگل]اولویت بندی اهداف خود را در ارتباط با اهمیت آنها برای شما و اهداف بلند مدت خود
[ترجمه گوگل]اولویت بندی اهداف خود را در ارتباط با اهمیت آنها برای شما و اهداف بلند مدت خود
13. The government plans to prioritize the fight against crime this year.
[ترجمه ترگمان]دولت قصد دارد در سال جاری مبارزه علیه جرائم را اولویت بندی کند
[ترجمه گوگل]دولت قصد دارد در سال جاری مبارزه علیه جرم را اولویت بندی کند
[ترجمه گوگل]دولت قصد دارد در سال جاری مبارزه علیه جرم را اولویت بندی کند
14. Everyone shall take time to is alone, to prioritize and meditate.
[ترجمه ترگمان]هر کسی وقت می گیرد که تنها باشد، اولویت بندی بکند و تمرکز کند
[ترجمه گوگل]هر کس باید وقت خود را صرف کند تا اولویت و مدیتیشن کند
[ترجمه گوگل]هر کس باید وقت خود را صرف کند تا اولویت و مدیتیشن کند
15. Prioritize the ines within subject categories using group coe us, Pareto voting, or another technique.
[ترجمه ترگمان]اولویت بندی ines در دسته های سوژه با استفاده از گروه coe ما، رای گیری پارتو یا یک تکنیک دیگر
[ترجمه گوگل]اولویت بندی مقالات در حوزه های موضوعی با استفاده از گروه ما، رای دادن پارتو یا یکی دیگر از روش ها
[ترجمه گوگل]اولویت بندی مقالات در حوزه های موضوعی با استفاده از گروه ما، رای دادن پارتو یا یکی دیگر از روش ها
پیشنهاد کاربران
اولویت بندی
اولویت بندی کردن =to organize according to importance of something
اولویت گذاری
طبقه بندی
مرتب کردن بر حسب اولویت
اولویت بندی
مرتب کردن بر حسب اولویت
اولویت بندی
او لویت بندی کردن
اَرجَحیدن چیزی/کسی بر چیز/کسی.
کلمات دیگر: