1. The investment is little more than a punt.
[ترجمه ترگمان]سرمایه گذاری کمی بیش از یک punt است
[ترجمه گوگل]سرمایه گذاری کمی بیشتر از یک امتیاز است
2. A punt has a shallow draught.
[ترجمه ترگمان]یک ضربه، یک جرعه کم عمق دارد
[ترجمه گوگل]پانچ پیش نویس کم عمق دارد
3. She soon learned to punt.
[ترجمه ترگمان]به زودی صدای ضربه زدن را یاد گرفت
[ترجمه گوگل]او به زودی آموخته به پا زدن
4. A punt is like a floating drum.
[ترجمه ترگمان] یه توپ مثل طبل شناور میمونه
[ترجمه گوگل]پانچ مانند یک درام شناور است
5. Finally, remember that fishing from a punt gives you a tremendous advantage.
[ترجمه ترگمان]در نهایت، به یاد داشته باشید که ماهی گیری از a به شما یک مزیت فوق العاده می دهد
[ترجمه گوگل]در نهایت، به یاد داشته باشید که ماهیگیری از پانچ به شما یک مزیت فوق العاده ای می دهد
6. Movement in a punt should always be kept to a minimum.
[ترجمه ترگمان]حرکت در a باید همواره به حداقل برسد
[ترجمه گوگل]جنبش در پانتان همیشه باید حداقل باشد
7. My friend Eric Barnes built the punt we use and the basic design is hard to beat.
[ترجمه ترگمان]دوست من اریک بارنز the را ساخت که ما از آن استفاده می کنیم و طراحی اولیه برای ما دشوار است
[ترجمه گوگل]دوست من اریک بارنز پانچ را که ما استفاده می کنیم ساخته ایم و طراحی اولیه سخت است که ضرب و شتم
8. He can throw, catch, run and even punt the ball.
[ترجمه ترگمان]او می تواند توپ را پرتاب کند و حتی به توپ ضربه بزند
[ترجمه گوگل]او می تواند پرتاب، گرفتن، اجرا و حتی ضربه زدن توپ
9. Llewellyn's long, diagonal punt soon put Newport back into Bridgend territory.
[ترجمه ترگمان]طولی نکشید که punt به زودی به \"نیوپورت\" وارد قلمرو Bridgend شد
[ترجمه گوگل]به زودی Longt، قطب مورب Llewellyn نیوپورت را به قلمرو بریجدن وارد می کند
10. Palic, whose best punt was a 55-yard bomb, was awarded a game ball afterward.
[ترجمه ترگمان]Palic که بهترین punt یک بمب ۵۵ یارد بود پس از آن یک توپ بازی دریافت کرد
[ترجمه گوگل]پالیک، که بهترین گلوله یک بمب 55 بایت بود، پس از آن توپ بازی را به خود اختصاص داد
11. to carry in a punt.
[ترجمه ترگمان]که توپ را باخود ببرد
[ترجمه گوگل]برای حمل یک پانچ
12. Uwaezuoke shows ability as a punt returner.
[ترجمه ترگمان]Uwaezuoke توانایی را به عنوان a punt نشان می دهد
[ترجمه گوگل]Uwaezuoke نشان دهنده توانایی به عنوان بازپرداخت پانتی است
13. He nearly bungled a punt in the first half.
[ترجمه ترگمان]نزدیک بود ضربه را به نیمه اول بزند
[ترجمه گوگل]او در نیمه اول نیمه دوم را به ثمر رساند
14. Time ran out on a Dallas punt from near midfield.
[ترجمه ترگمان]زمان در یک punt دالاس از میانه میانه زمین پخش شد
[ترجمه گوگل]زمان فرار از دالاس پان از نزدیک میانه میدان بود
15. When legering from a punt you don't want to be messing about with indicators that require two hands to set.
[ترجمه ترگمان]زمانی که از یک punt استفاده می کنید، نمی خواهید در مورد شاخص هایی که به دو دست نیاز دارند، درگیر شوید
[ترجمه گوگل]هنگامی که از پانتان می آید، نمی خواهید با شاخص هایی که نیاز به دو دست دارند تنظیم کنید