کلمه جو
صفحه اصلی

bring to an end


متوقف کردن، بندآوردن، به مرحله ی حل و فصل رساندن، به مرحله ی تصمیم گیری رساندن، خاتمه دادن، به پایان رساندن

جملات نمونه

1. The trip will bring to an end years of estrangement between the two countries.
[ترجمه ترگمان]این سفر، سال ها بیگانگی میان دو کشور را به پایان خواهد رساند
[ترجمه گوگل]این سفر سالیان متمادی از بین رفته است

2. The trial was swiftly brought to an end.
[ترجمه ترگمان]محاکمه به سرعت به پایان رسید
[ترجمه گوگل]محاکمه به سرعت به پایان رسید

3. We need to bring to an end these needless deaths.
[ترجمه ترگمان]ما باید این مرگ و میر غیر ضروری را به پایان برسانیم
[ترجمه گوگل]ما باید این مرگ و میر بی ضرر را به پایان برسانیم

4. The siege was finally brought to an end when the terrorists surrendered.
[ترجمه ترگمان]این محاصره سرانجام زمانی به پایان رسید که تروریست ها تسلیم شدند
[ترجمه گوگل]سرانجام زمانی که تروریست ها تسلیم شدند، محاصره به پایان رسید

5. But perhaps Governor Clinton's most remarkable achievement will have been bringing to an end the Reagan-Bush years.
[ترجمه ترگمان]اما شاید مهم ترین دستاورد کلینتون برای پایان دادن به سال های ریگان و بوش بود
[ترجمه گوگل]اما احتمالا شاهد پیشرفت چشمگیر کلینتون فرماندار سال های سال ریاست جمهوری را به پایان خواهد رساند

6. Mutual consent An employment contract may be brought to an end by the mutual consent of the parties.
[ترجمه ترگمان]رضایت متقابل یک قرارداد استخدام را می توان با رضایت طرفین طرفین به پایان رساند
[ترجمه گوگل]رضایت متقابل یک قرارداد کاری ممکن است توسط رضایت متقابل طرفین به پایان برسد

7. They forbade lavish wedding ceremonies, bringing to an end the glitzy Punjabi wedding.
[ترجمه ترگمان]آن ها مراسم عروسی پر زرق و برق را ممنوع کردند و برای پایان دادن به جشن عروسی رنگارنگ، جشن گرفتند
[ترجمه گوگل]آنها مراسم عروسی شاد را ممنوع کردند و عروسی پنجابی را به پایان رساندند

8. At dawn on Saturday 6 February the eight-month lull was abruptly brought to an end.
[ترجمه ترگمان]در سپیده دم روز شنبه ۶ فوریه وقفه ۸ ماهه به پایان رسید
[ترجمه گوگل]در صبح روز شنبه 6 فوریه، آرامش هشت ماهه به طور ناگهانی به پایان رسید

9. There is one encounter worth mentioning before we bring to an end this account of Lewis in 193
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه ما این حساب لوئیس را در ۱۹۳ به پایان ببریم، یک رویارویی ارزشمند وجود دارد
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه ما این حساب کاربری لوئیس را در سال 193 به پایان برسانیم، یک رویکرد ارزشمند است

10. Her accession in November 1558 brought to an end a period of terrible insecurity in her life.
[ترجمه ترگمان]جلوس وی در نوامبر سال ه ق (م)، پایان دوره ناامنی وحشتناکی را در زندگی خود به پایان رساند
[ترجمه گوگل]او در نوامبر 1558 میلادی یک دوره ناامنی وحشتناک در زندگی خود را به پایان رساند

11. In 183 as we have already seen, he brought to an end his six-year occupation of the Danubian Principalities.
[ترجمه ترگمان]در ۱۸۳ کشور که قبلا دیده ایم، وی به اشغال شش ساله خود در the Danubian رسید
[ترجمه گوگل]در سال 183، همانطور که قبلا شاهد بودیم، اشغال شانزده ساله پادشاهی دانوبایی را به پایان رساند

12. Catastrophic engine failure brought to an end supersonic airliner Concorde's enviable safety record on Tuesday.
[ترجمه ترگمان]شکست موتور فاجعه آمیز به یک هواپیمای مافوق صوت هواپیمای مافوق صوت در روز سه شنبه خاتمه یافت
[ترجمه گوگل]سقوط موتور فاجعه بار به پایان رسیده است

13. The new treaty will Bring to an end the long war.
[ترجمه ترگمان]معاهده جدید به پایان جنگ طولانی خواهد رسید
[ترجمه گوگل]معاهده جدید به جنگ طولانی پایان خواهد داد

14. In view of this, the thesis advanced a new "bring to an end" criterion in vibratory piling process, which provide a theoretical basis for ending pile driving.
[ترجمه ترگمان]با توجه به این موضوع، این پایان نامه یک \"منجر به\" رسیدن به یک معیار \"پایانی\" در فرآیند انباشته شدن process شده است که اساس نظری برای پایان بخشیدن به این فرآیند ارایه می دهد
[ترجمه گوگل]با توجه به این، این پایان نامه، معیار جدیدی را برای 'پایان دادن به' در فرایند ریختگی ارتعاشی ایجاد کرد که پایه نظری برای پایان دادن به رانندگی شمع را فراهم می کند

پیشنهاد کاربران

به اتمام رساندن، به سر آوردن، به پایان آوردن


کلمات دیگر: