جایگاه ویژه هیئت منصفه یاهیئت دادرسان
jury box
جایگاه ویژه هیئت منصفه یاهیئت دادرسان
انگلیسی به فارسی
جایگاه ویژه هیئت منصفه یاهیئت دادرسان
هیئت منصفه جعبه
انگلیسی به انگلیسی
• area in a courtroom where the jury sits
the jury box is the place in a court where the jury sits.
the jury box is the place in a court where the jury sits.
جملات نمونه
1. He walked slowly toward the end of the jury box furthest from the judge.
[ترجمه ترگمان]او به آرامی به طرف انتهای جایگاه هیئت منصفه رفت تا از قاضی دور شود
[ترجمه گوگل]او به آرامی به سمت انتهای جعبه هیئت منصفه از قاضی راه می رفت
[ترجمه گوگل]او به آرامی به سمت انتهای جعبه هیئت منصفه از قاضی راه می رفت
2. His eyes rarely left the jury box except occasionally to peer down at his notes.
[ترجمه ترگمان]به ندرت به جایگاه هیئت منصفه نگاه می کرد، به جز مواقعی که به یادداشت های خود نگاه می کرد
[ترجمه گوگل]چشمان او به ندرت جعبه هیئت منصفه را ترک می کند، مگر اینکه گاه به یادداشت های خود در کنار هم نگاه کند
[ترجمه گوگل]چشمان او به ندرت جعبه هیئت منصفه را ترک می کند، مگر اینکه گاه به یادداشت های خود در کنار هم نگاه کند
3. Reporters and court personnel occupied the jury box.
[ترجمه ترگمان]گزارشگران و کارکنان دادگاه رای هیات منصفه را اشغال کردند
[ترجمه گوگل]خبرنگاران و کارکنان دادگاه جعبه هیئت منصفه را اشغال کردند
[ترجمه گوگل]خبرنگاران و کارکنان دادگاه جعبه هیئت منصفه را اشغال کردند
4. The jury box is set off by a walnut rail and descending baubles, round spheres of beautifully grained wood.
[ترجمه ترگمان]جعبه داوران به وسیله یک ریل چوب گردو و spheres از چوب grained که به سمت پایین سرازیر می شوند قرار دارد
[ترجمه گوگل]جعبه هیئت منصفه توسط یک رول گردو و نعناع بیضی، حوزه های دور از چوب زیبای گرانبها تنظیم شده است
[ترجمه گوگل]جعبه هیئت منصفه توسط یک رول گردو و نعناع بیضی، حوزه های دور از چوب زیبای گرانبها تنظیم شده است
5. He approached the rail of the jury box.
[ترجمه ترگمان]به نرده لژ هیئت منصفه نزدیک شد
[ترجمه گوگل]او به راه آهن صندوق هیئت منصفه نزدیک شد
[ترجمه گوگل]او به راه آهن صندوق هیئت منصفه نزدیک شد
6. Alice was sitting by the jury box .
[ترجمه ترگمان]آلیس کنار جایگاه هیئت منصفه نشسته بود
[ترجمه گوگل]آلیس در صندوق هیئت منصفه نشسته بود
[ترجمه گوگل]آلیس در صندوق هیئت منصفه نشسته بود
7. Alice was sitting by jury box.
[ترجمه ترگمان]آلیس کنار جایگاه هیئت منصفه نشسته بود
[ترجمه گوگل]آلیس در صندوق هیئت منصفه نشسته بود
[ترجمه گوگل]آلیس در صندوق هیئت منصفه نشسته بود
8. When we go into a jury box and see the criminal, we behold only the act; we have no cognizance of the thought which prompted it.
[ترجمه ترگمان]وقتی وارد یک لژ هیات منصفه شدیم و جنایت را مشاهده می کنیم، ما فقط نمایش را می بینیم؛ ما هیچ یک از این اندیشه را درک نمی کنیم
[ترجمه گوگل]هنگامی که ما به جعبه هیأت منصفه برویم و جنایت را ببینیم، تنها شاهد این عمل هستیم؛ ما هیچ فایده ای از آن نداشتیم
[ترجمه گوگل]هنگامی که ما به جعبه هیأت منصفه برویم و جنایت را ببینیم، تنها شاهد این عمل هستیم؛ ما هیچ فایده ای از آن نداشتیم
9. The judge leaned forward to tell Menzies that he could be seated and then turned slowly towards the Jury box.
[ترجمه ترگمان]قاضی خم شد تا به Menzies بگوید که او می تواند بنشیند و بعد آهسته به سوی لژ هیئت منصفه برگشت
[ترجمه گوگل]قاضی برای جلوگیری از گفتن Menzies، می تواند به صندلی خدمت کند و سپس به آرامی به سمت صندوق هیئت منصفه بپردازد
[ترجمه گوگل]قاضی برای جلوگیری از گفتن Menzies، می تواند به صندلی خدمت کند و سپس به آرامی به سمت صندوق هیئت منصفه بپردازد
10. The jurors filed into court one by one and took their places in the jury box.
[ترجمه ترگمان]هیات منصفه دادگاه را یکی پس از دیگری به دادگاه کشاندند و در جایگاه هیات منصفه قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]اعضای هیئت منصفه یکبار به دادگاه رسیدند و مکان خود را در جعبه هیئت منصفه به دست آوردند
[ترجمه گوگل]اعضای هیئت منصفه یکبار به دادگاه رسیدند و مکان خود را در جعبه هیئت منصفه به دست آوردند
11. I'd never been in a courtroom before. But now I have first hand experience with not just the waiting room but the panel selection - and even sitting in the jury box.
[ترجمه ترگمان]من قبلا در دادگاه حضور نداشتم اما حالا اولین تجربه دست اول را در اتاق انتظار دارم
[ترجمه گوگل]من قبلا در دادگاه حضور نداشتم اما اکنون من تجربه دست اول را نه تنها اتاق انتظار، بلکه انتخاب پانل - و حتی در صندوق هیئت منصفه نشسته ام
[ترجمه گوگل]من قبلا در دادگاه حضور نداشتم اما اکنون من تجربه دست اول را نه تنها اتاق انتظار، بلکه انتخاب پانل - و حتی در صندوق هیئت منصفه نشسته ام
12. He has had more social and educational advantages than any one of you in the jury box.
[ترجمه ترگمان]او مزایای اجتماعی و آموزشی بیشتری نسبت به هر کدام از شما در صندوق اعضای هیات منصفه داشته است
[ترجمه گوگل]او دارای مزایای اجتماعی و آموزشی بیشتری نسبت به هر یک از شما در هیأت داوران است
[ترجمه گوگل]او دارای مزایای اجتماعی و آموزشی بیشتری نسبت به هر یک از شما در هیأت داوران است
پیشنهاد کاربران
صندلی های هیئت منصفه
کلمات دیگر: