1. a chilly morning breeze
نسیم سرد صبحگاهی
2. give me the blanket, i still feel chilly
پتو را بده،هنوز سردم است.
3. his wife answered my greeting with a chilly look
خانم او سلام مرا با نگاه سردی پاسخ داد.
4. it was not freezing, yet it was still chilly
یخبندان نبود ولی با این وجود سرد بود.
5. I grew chilly when the fire went out.
[ترجمه P.] من سردم شد وقتی آتش خاموش شد.
[ترجمه ترگمان]وقتی آتش خاموش شد من هوا سرد شدم
[ترجمه گوگل]هنگامی که آتش خاموش شد، وقتی که خورشید رشد کرد
6. We swam in the chilly water.
[ترجمه P.] در آب سرد شنا کردیم
[ترجمه ترگمان]در آب سرد شنا کردیم
[ترجمه گوگل]ما در آب گرم سرد شنا کردیم
7. The weather grew harsh, chilly and unpredictable.
[ترجمه ترگمان]هوا سرد، سرد و غیرقابل پیش بینی بود
[ترجمه گوگل]آب و هوا شدید شد، سرد و غیر قابل پیش بینی بود
8. She was beginning to feel chilly.
[ترجمه ترگمان]کم کم داشت احساس سرما می کرد
[ترجمه گوگل]او شروع به احساس خستگی کرد
9. The skies were overcast, and it was chilly and damp.
[ترجمه ترگمان]آسمان ابری بود و هوا سرد و مرطوب بود
[ترجمه گوگل]آسمان ها خیلی زیاد بود و خنک و مرطوب بود
10. He was given a chilly welcome.
[ترجمه ترگمان]به او خوش آمد گفت
[ترجمه گوگل]او خوش آمد میگوییم
11. The visitors got a very chilly reception.
[ترجمه ترگمان]مهمانان با گرمی استقبال کردند
[ترجمه گوگل]بازدیدکنندگان یک پذیرایی بسیار گرم داشتند
12. It was too chilly for swimming.
[ترجمه ترگمان]برای شنا کردن خیلی سرد بود
[ترجمه گوگل]برای شنا بسیار شبیه بود
13. Getting chilly, isn't it?
[ترجمه P.] داره سرد میشه. اینطور نیست؟
[ترجمه ترگمان]داره سرد می شه، نه؟
[ترجمه گوگل]چی میخوای، نه؟
14. The bathroom gets chilly in the winter.
[ترجمه ترگمان]حمام در زمستان سرد می شود
[ترجمه گوگل]حمام در زمستان سرد می شود