کلمه جو
صفحه اصلی

exhortation


معنی : تشویق، نصیحت، پند
معانی دیگر : هشدار، اندرز (دهی)، پرهیزاندن، تکلیف کردن، سفارش، ایزانش، نصحیت

انگلیسی به فارسی

نصحیت، تشویق


اظهار نظر، نصیحت، پند، تشویق


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act of urging or advising earnestly.

(2) تعریف: written or spoken advice or urging.
مشابه: admonition

• admonition, urging, advice, council

مترادف و متضاد

تشویق (اسم)
abetment, encouragement, persuasion, exhortation, inspiration, eulogy, cheer-up

نصیحت (اسم)
exhortation, admonition, advice, protreptic, talking to

پند (اسم)
exhortation, saying, maxim, precept, advice, rede, axiom, motto, aphorism, moral

warning, urging


Synonyms: admonition, advice, beseeching, bidding, caution, counsel, encouragement, enjoinder, entreaty, goading, incitement, instigation, lecture, persuasion, preaching, sermon


جملات نمونه

1. The book is essentially an exhortation to religious tolerance.
[ترجمه ترگمان]این کتاب اساسا an به تحمل مذهبی است
[ترجمه گوگل]این کتاب اساسا تحریک به تحمل مذهبی است

2. The government has moved beyond exhortation to compulsion and thus removed yet another strand of local discretion.
[ترجمه ترگمان]دولت بیش از پیش به اجبار متوسل شده و از این رو رشته دیگری از اختیار ساکنان محلی را از دست داده است
[ترجمه گوگل]دولت فراتر از اخطار به اجبار رانده شده است و بنابراین رد دیگری از اختیار محلی را برداشته است

3. Warning rather than exhortation to virtue is the style of the fabliau morals.
[ترجمه ترگمان]هشدار به جای نصیحت به فضیلت، سبک اخلاق fabliau است
[ترجمه گوگل]هشدار به جای اخلاق به فضیلت، سبک اخلاق فاخته است

4. The planned exhortation died on my lips.
[ترجمه ترگمان]متن نقشه بر لب من نقش بست
[ترجمه گوگل]توصیه های برنامه ریزی شده بر روی لبهای من درگذشت

5. So this exhortation not only considers the lessons from Isaiah 2 but also key points from the reign of King Uzziah whose life is recorded in 2 Chronicles .
[ترجمه ترگمان]بنابراین این اندرز نه تنها درس های from ۲ را در نظر می گیرد، بلکه نکات کلیدی دوران سلطنت پادشاه Uzziah را نیز که در تاریخ ۲ تاریخ ثبت شده است را نیز در نظر می گیرد
[ترجمه گوگل]بنابراین این دعا نه تنها درسهای اشعیا 2 را در نظر میگیرد بلکه همچنین نکات کلیدی از سلطنت پادشاه Uzziah که زندگی او در 2 تواریخ ثبت شده است

6. We are surrounded, on a day, by the exhortation to act.
[ترجمه ترگمان]روزی در محاصره هستیم و شروع به عمل می کنیم
[ترجمه گوگل]ما روزی با احتیاط عمل می کنیم

7. That once conceded, I return to my exhortation.
[ترجمه ترگمان]آن وقت باز هم به نصیحت خود جواب دادم:
[ترجمه گوگل]این یک بار قبول شدم، به عقاید من برگشتم

8. Why the incoming President's advance exhortation in favor of the decision?
[ترجمه ترگمان]چرا رئیس جمهور ورودی به نفع این تصمیم سخنرانی می کند؟
[ترجمه گوگل]چرا پیشنویس پیشگام جدید رئیس جمهور به نفع تصمیم گیری است؟

9. Miss Bart accepted this exhortation in a spirit of the purest impartiality.
[ترجمه ترگمان]دوشیزه بارت این اندرز را با سبک the پذیرفت
[ترجمه گوگل]خانم بارت این نظریه را به روح بی طرفی خالص پذیرفته است

10. Maybe at the beginning of the exhortation, Wang Chongyang has regarded Ma Danyang as the steersman after integrating each aspect.
[ترجمه ترگمان]شاید در آغاز of، وانگ Chongyang به عنوان steersman به عنوان سکانبان در نظر گرفته شده است
[ترجمه گوگل]شاید در ابتدای تذکرات، وانگ چونگیانگ پس از ادغام هر جنبه، Ma Danyang را به عنوان مدیر هدایت کرد

11. Despite Mr Li's exhortation, many Chinese officials are set in their ways.
[ترجمه ترگمان]با وجود نصیحت آقای لی، بسیاری از مقامات چینی به روش خود تنظیم شده اند
[ترجمه گوگل]علیرغم لایحه آقای لی، بسیاری از مقامات چینی در راه خود قرار دارند

12. Our teacher gives us exhortation to study hard.
[ترجمه ترگمان]معلم ما به ما نصیحت می کند که سخت درس بخوانیم
[ترجمه گوگل]معلم ما به ما توصیه می کند سخت درس بخواند

13. As for exhortation, he argues that in practice, religion is not a legitimate source of morality.
[ترجمه ترگمان]در مورد نصیحت، او استدلال می کند که در عمل، مذهب منبع قانونی اخلاق نیست
[ترجمه گوگل]همانطور که در مورد اخطار، او استدلال می کند که در عمل، دین یک منبع مشروع اخلاقی نیست

14. This is an exhortation for us too.
[ترجمه ترگمان]این برای ما هم اندرز می دهد
[ترجمه گوگل]این نیز برای ما است

15. After repeated exhortation by his comrades, he finally straightened out his thinking.
[ترجمه ترگمان]پس از پند و اندرز دوستان خود سرانجام به فکر فرو رفت
[ترجمه گوگل]پس از تکرار مکرر توسط رفقا، او نهایتا تفکرش را درست کرد

پیشنهاد کاربران

توصیه

تکلیف کردن


کلمات دیگر: