<hr> قانون ـ فقه : جنین ساقط

<div class="boxBd"><div class="anaTermExp">1. she had miscarried three times before her first child was born</div><div class="anaTermMean" termid="1" word="miscarried">پیش از تولد فرزند اولش سه بار بچه انداخته بود.</div><hr><div class="anaTermExp">2. he decided that the letter must have miscarried</div><div class="anaTermMean" termid="2" word="miscarried">او به این نتیجه رسید که نامه در راه گم شده است.</div></div>

1. she had miscarried three times before her first child was born پیش از تولد فرزند اولش سه بار بچه انداخته بود. 2. he decided that the letter must have miscarried او به این نتیجه رسید که نامه در راه گم شده است.

جملات نمونه

۱ - سقط جنین ( بنیم ) <br>of a pregnant woman ) experience a miscarriage ) . <br>"Wendy miscarried after five weeks"<br>۲ - شکست ( یک نقشه، برنامه ) <br> ( of a plan ) fail to attain an intended outcome. <br>"such a rash crime, and one so very likely to miscarry"<br>

۱ - سقط جنین ( بنیم ) of a pregnant woman ) experience a miscarriage ) . "Wendy miscarried after five weeks" ۲ - شکست ( یک نقشه، برنامه ) ( of a plan ) fail to attain an intended outcome. "such a rash crime, and one so very likely to miscarry"

پیشنهاد کاربران

<p>مفقود شدن، صدمه دیدن، خیط و پیت شدن، بجایی نرسیدن، نتیجه ندادن، عقیم ماندن، اشتباه کردن، بچه انداختن، سر خوردن</p>

مفقود شدن، صدمه دیدن، خیط و پیت شدن، بجایی نرسیدن، نتیجه ندادن، عقیم ماندن، اشتباه کردن، بچه انداختن، سر خوردن

miscarried

انگلیسی به فارسی

جملات نمونه

پیشنهاد کاربران