پنهانسازی، قایم شدگی، اختفا، نهفتگی، (عامیانه) کتک جانانه، پوست کنی (از کسی)، نهان سازی، پنهانی
hiding
پنهانسازی، قایم شدگی، اختفا، نهفتگی، (عامیانه) کتک جانانه، پوست کنی (از کسی)، نهان سازی، پنهانی
انگلیسی به فارسی
نهان سازی ،پنهانی ،اختفا
قایم شدن، مخفی کردن، پنهان کردن، نهفتن، پنهان شدن، مخفی نگاه داشتن، پوشیدن، پوست کندن، ابشتن، خود را پنهان ساختن
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• (1) تعریف: the act or condition of concealing or being concealed.
• مشابه: seclusion
• مشابه: seclusion
- We kept the refugees in hiding.
[ترجمه ترگمان] ما پناهندگان را مخفی نگه داشتیم
[ترجمه گوگل] ما پناهندگان را در مخفی نگه داشتیم
[ترجمه گوگل] ما پناهندگان را در مخفی نگه داشتیم
• (2) تعریف: a location or way in which one hides.
اسم ( noun )
• : تعریف: a thrashing, flogging, or severe beating.
• hiding place; concealment, act of hiding something; act of hiding oneself; lashing, flogging
if someone is in hiding, or goes into hiding, they have secretly gone somewhere where they cannot be found.
if you give someone a hiding, you beat them as a punishment; an old-fashioned use.
see also hide.
if someone is in hiding, or goes into hiding, they have secretly gone somewhere where they cannot be found.
if you give someone a hiding, you beat them as a punishment; an old-fashioned use.
see also hide.
مترادف و متضاد
concealing
Synonyms: masking, screening, covering, going underground, veiling, suppressing, cloaking, out of sight
Antonyms: obvious, in plain view
جملات نمونه
1. the kittens were hiding in the crannies of the cliffs beside the road
بچه گربه ها در شکاف صخره های کنار جاده پنهان شده بودند.
2. the rat was hiding in a crevice under a cliff
موش در شکاف زیر تخته سنگی پنهان شده بود.
3. a giant that was hiding its bulky mass behind a hill
غولی که جثه ی عظیم خود را در پشت تپه پنهان کرده بود
4. they were committing highway robbery and hiding their pillage in a cave
آنان راهزنی می کردند و اموال چپاول شده را در غار پنهان می نمودند.
5. he refused to disclose where they were hiding
او از بروز دادن محل اختفای آنان خودداری کرد.
6. the police trailed the robbers to their hiding place
پلیس سارقین را تا محل اختفای آنان ردیابی کرد.
7. the dogs flushed the birds out of their hiding place
سگ ها پرندگان را از نهانگاه خود راندند.
8. The cat was hiding in the bushes, ready to pounce.
[ترجمه ترگمان]گربه روی بوته ها قایم شده بود و آماده حمله بود
[ترجمه گوگل]گربه در بوته ها پنهان شده بود، آماده پریدن بود
[ترجمه گوگل]گربه در بوته ها پنهان شده بود، آماده پریدن بود
9. Policemen were hiding themselves in the corners of the bank, ready to pounce on the thieves.
[ترجمه ترگمان]پلیس ها خودشان را در گوشه بانک مخفی می کردند و آماده حمله به دزدها بودند
[ترجمه گوگل]پلیس ها در گوشه های بانک خود را پنهان می کردند، آماده اند تا روی دزدان گریه کنند
[ترجمه گوگل]پلیس ها در گوشه های بانک خود را پنهان می کردند، آماده اند تا روی دزدان گریه کنند
10. The refugees evaded capture by hiding in the forest.
[ترجمه ترگمان]پناهندگان از دستگیری با پنهان شدن در جنگل طفره رفتند
[ترجمه گوگل]پناهندگان از طریق پنهان شدن در جنگل دستگیر شدند
[ترجمه گوگل]پناهندگان از طریق پنهان شدن در جنگل دستگیر شدند
11. They say there are brigands hiding along the way.
[ترجمه ترگمان]می گویند که راهزنان نیز در این راه مخفی شده اند
[ترجمه گوگل]آنها می گویند که نیروهای مخفی در این مسیر پنهان شده اند
[ترجمه گوگل]آنها می گویند که نیروهای مخفی در این مسیر پنهان شده اند
12. The children enjoyed hiding in the bushes.
[ترجمه ترگمان]بچه ها از قایم شدن در بوته ها لذت می بردند
[ترجمه گوگل]بچه ها در بوته ها پنهان شده بودند
[ترجمه گوگل]بچه ها در بوته ها پنهان شده بودند
13. Then they flew away into their hiding place.
[ترجمه ترگمان]سپس به محل اختفای آن ها رفتند
[ترجمه گوگل]سپس آنها را به محل مخفی خود پرواز کردند
[ترجمه گوگل]سپس آنها را به محل مخفی خود پرواز کردند
14. He had gone into hiding just after war broke out.
[ترجمه ترگمان]درست بعد از اینکه جنگ شروع شد، او ناپدید شده بود
[ترجمه گوگل]او پس از جنگ به پنهان شدن رفته بود
[ترجمه گوگل]او پس از جنگ به پنهان شدن رفته بود
15. I knew where he was hiding.
[ترجمه ترگمان]می دونستم کجا قایم شده
[ترجمه گوگل]می دانستم که در آن پنهان شده است
[ترجمه گوگل]می دانستم که در آن پنهان شده است
16. He only came out of hiding ten years after the war was over.
[ترجمه ترگمان]او فقط ده سال بعد از جنگ از مخفیگاهش بیرون آمد
[ترجمه گوگل]او تنها از ده سال پس از پایان جنگ فرار کرد
[ترجمه گوگل]او تنها از ده سال پس از پایان جنگ فرار کرد
پیشنهاد کاربران
پنهان
کتک زدن
گم شدگی
پنهان کردن
Hiding for reviewing all the memories
پنهان کردن بخاطر انجام مرور تمام خاطرات
Hiding for reviewing all the memories
پنهان کردن بخاطر انجام مرور تمام خاطرات
وضعیت گم شدگی
In the India, two women have gone into hiding after they disobeyed a ban on young woman interung a Hindu temple.
در هند، دو زن در وضعیت گم شدگی قرار گرفته اند بعد از ان که آنها اطاعت نکردند از یک ممنوعیتی که بر روی یک زن جوان در ورودی معبد هندو گذاشته بودند
In the India, two women have gone into hiding after they disobeyed a ban on young woman interung a Hindu temple.
در هند، دو زن در وضعیت گم شدگی قرار گرفته اند بعد از ان که آنها اطاعت نکردند از یک ممنوعیتی که بر روی یک زن جوان در ورودی معبد هندو گذاشته بودند
مخفی شدن، پنهان کردن
راز
Do'nt define your life in black and whith .
زندگیت رابه سیاه وسفید خلاصه نکن
there is so much hiding in grey
در قسمتهای خاکستری زندگی راز های زیادی هست
Do'nt define your life in black and whith .
زندگیت رابه سیاه وسفید خلاصه نکن
there is so much hiding in grey
در قسمتهای خاکستری زندگی راز های زیادی هست
از نظر ها نامدید شدن In india , two women have
. . . . . . . . gone into hiding after
در هند دو زن از نظرها ناپدید شدند. . .
. . . . . . . . gone into hiding after
در هند دو زن از نظرها ناپدید شدند. . .
تخم گذاری کردن. روی تخم نشستن
کلمات دیگر: