کلمه جو
صفحه اصلی

avouch


معنی : اقرار کردن، اطمینان دادن، تصدیق و تایید کردن، اشکارا گفتن، تضمین کردن، تثبیت کردن
معانی دیگر : ضامن شدن، ضمانت دادن، تعهد کردن، اذعان کردن، تصدیق کردن، تاکید کردن، قویا اظهار کردن، با قطعیت گفتن، مستقر ساختن، مقرر داشتن

انگلیسی به فارسی

آشکارا گفتن، اقرار کردن، اطمینان دادن، تضمین کردن،مستقر ساختن، مقرر داشتن، تصدیق و تأیید کردن، تثبیت کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: avouches, avouching, avouched
مشتقات: avoucher (n.), avouchment (n.)
(1) تعریف: to affirm or state strongly; acknowledge.
مترادف: affirm, aver, declare, maintain
مشابه: acknowledge, allege, assert, avow, predicate, proclaim, profess, pronounce, say, state

- He avouched that his wife knew nothing of the crimes he'd committed.
[ترجمه ترگمان] او می دانست که همسرش هیچ چیز از the که مرتکب شده بود نمی داند
[ترجمه گوگل] او اجتناب کرد که همسرش چیزی از جنایاتی که وی مرتکب شده بداند

(2) تعریف: to acknowledge.
مشابه: acknowledge, guarantee, vouch for

(3) تعریف: to confess; avow.
مترادف: avow, confess, profess
مشابه: acknowledge, admit, concede, own, proclaim, swear

• guarantee; declare to be true

مترادف و متضاد

اقرار کردن (فعل)
admit, confess, avouch, own

اطمینان دادن (فعل)
avouch, assure, vouch

تصدیق و تایید کردن (فعل)
avouch

اشکارا گفتن (فعل)
avouch

تضمین کردن (فعل)
avouch, bond, warrant, ensure, certify

تثبیت کردن (فعل)
avouch, stabilize, reinstate, confirm, fixate

جملات نمونه

1. he did avouch those unjust actions
به درستی که او به آن اعمال غیرمنصفانه اعتراف کرد.

2. i can't avouch for her honesty
من نمی توانم امانت او را تضمین کنم.

3. He offered to avouch his innocence with his sword.
[ترجمه ترگمان]او پیشنهاد کرد که بی گناهی خود را با شمشیرش از دست بدهد
[ترجمه گوگل]او با بیگناهی خود را با شمشیرش اجتناب کرد

4. Millions were ready to avouch the exact contrary.
[ترجمه ترگمان]میلیون ها نفر آماده بودند که دقیقا برعکس عمل کنند
[ترجمه گوگل]میلیون ها نفر آماده بودند تا دقیقا بر خلاف آن عمل کنند

5. We can avouch for the quality.
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم به خاطر کیفیت زندگی کنیم
[ترجمه گوگل]ما می توانیم کیفیت را اجتناب کنیم

6. I'll avouch for that girl;she has promised to be good.
[ترجمه ترگمان]من به دنبال آن دختر می گردم؛ او قول داده که خوب باشد
[ترجمه گوگل]من برای آن دختر اجتناب می کنم؛ او وعده داده است که خوب باشد

7. This is the avouch of this leader.
[ترجمه ترگمان]این the رهبر این رهبر است
[ترجمه گوگل]این اجتناب از این رهبر است

8. Let this man in, we'll avouch for him.
[ترجمه ترگمان]بذار این مرد بیاد تو، ما براش کار می کنیم
[ترجمه گوگل]اجازه دهید این مرد در، ما از او اجتناب خواهیم کرد

9. I avouch for that girl; she has promised to be good.
[ترجمه ترگمان]من آن دختر را دوست دارم؛ او قول داده که خوب باشد
[ترجمه گوگل]من برای آن دختر اجتناب کردم؛ او وعده داده است که خوب باشد

10. I am willing to employ your friend if you will avouch his integrity.
[ترجمه ترگمان]من حاضرم دوست شما را استخدام کنم اگر شما صحت آن را avouch
[ترجمه گوگل]من مایل هستم دوست شما را استخدام کنم، اگر از تمامیت او اطمینان حاصل کنید

I can't avouch for her honesty.

من نمی‌توانم امانت او را تضمین کنم.


He did avouch those unjust actions.

به درستی که او به آن اعمال غیرمنصفانه اعتراف کرد.


پیشنهاد کاربران

ضامن شدن


کلمات دیگر: