1. William Wordsworth wrote lyric poetry/was a lyric poet.
[ترجمه ترگمان]ویلیام وردزورث شعر غنایی بر زبان می آورد \/ شاعر غنایی بود
[ترجمه گوگل]ویلیام وردزوورث شعر شعر نوشت / شاعر شعر بود
2. Wordsworth was one of the greatest lyric poets of his time.
[ترجمه ترگمان]وردزورث یکی از بزرگ ترین شعرای غنایی زمان خود بود
[ترجمه گوگل]وردزورث یکی از بزرگترین شاعران شعر زمان خود بود
3. He is a lyric poet.
[ترجمه ترگمان]شاعر غنایی است
[ترجمه گوگل]او یک شاعر شعر است
4. This is a good example of Shelley's lyric poetry.
[ترجمه ترگمان]این نمونه خوبی از اشعار غنایی شلی است
[ترجمه گوگل]این یک نمونه خوب از شعر شعری شلی است
5. The anthology reveals a prejudice in favour of lyric poets.
[ترجمه ترگمان]گلچین ادبی یک تعصب به نفع شاعران غنایی را آشکار می کند
[ترجمه گوگل]کتب مقدس نشان دهنده تعصب به نفع شاعران شعر است
6. Double rhythms, resounding through the lyric depiction and connecting with each other, indicate the thespian place of mankind and the cognition of the writer to this thespian place.
[ترجمه ترگمان]ریتم های Double، از طریق نمایش lyric و برقراری ارتباط با یکدیگر، جایگاه thespian بشر و شناخت نویسنده را به این مکان thespian نشان می دهند
[ترجمه گوگل]ریتم های دوگانه، از طریق ترسیم شعر و ارتباط آنها با یکدیگر، نشان دهنده محل وقوع بشر و شناخت نویسنده به این مکان است
7. The Lyric Theatre is presenting a new production of "Over the Bridge".
[ترجمه ترگمان]تئاتر Lyric در حال ارائه محصول جدید \"بالای پل\" است
[ترجمه گوگل]The Lyric Theatre تولید جدیدی از 'Over the Bridge' را ارائه می دهد
8. This is a good example of his lyric poetry.
[ترجمه ترگمان]این یک نمونه خوب از اشعار غنایی اوست
[ترجمه گوگل]این یک مثال خوب از شعر شعر است
9. Norbrook also recognises that the love lyric was not the only type of verse to enjoy popularity in the Renaissance.
[ترجمه ترگمان]Norbrook همچنین تصدیق می کند که شعر عشق تنها نوع شعر نیست تا در دوره رنسانس از محبوبیت بهره مند شود
[ترجمه گوگل]نوربوک همچنین میپذیرد که شعر عشق تنها نوع آیه نیست که از محبوبیت در رنسانس برخوردار باشد
10. And her flights of memory are carried through lyric dance sequences that nicely exploit the five dancers' fluent technique.
[ترجمه ترگمان]و پرواز حافظه او از طریق توالی های رقص غنایی صورت می گیرد که به خوبی از پنج رقصنده fluent استفاده می کند
[ترجمه گوگل]و پرواز های حافظه خود را از طریق توالی های رقص شعر انجام می شود که به سادگی از تکنیک روان شناختی پنج رقصنده بهره می برد
11. Some companies, such as Universal, have set up lyric committees to prevent the release of offensive material.
[ترجمه ترگمان]برخی از شرکت ها، مانند جهانی، کمیته های غنایی را برای جلوگیری از انتشار مطالب توهین آمیز برپا کرده اند
[ترجمه گوگل]بعضی از شرکت ها مانند Universal، کمیته های شعر را برای جلوگیری از انتشار مطالب تهاجمی تنظیم کرده اند
12. This is a love lyric.
[ترجمه ترگمان]این یک شعر عاشقانه است
[ترجمه گوگل]این یک شعر عشق است
13. To appreciate the significance of the lyrical origin of tragedy, we must first elucidate lyric poetry as such.
[ترجمه ترگمان]برای درک اهمیت شعر غنایی تراژدی، ابتدا باید اشعار غنایی را اینگونه شرح دهیم
[ترجمه گوگل]برای قدردانی از اهمیت و منشا آزار و شکنجه فاجعه، ابتدا باید شعر شعر را به گونه ای توضیح دهیم
14. This lyric sings well.
[ترجمه ترگمان]این غنایی خوب آواز می خواند
[ترجمه گوگل]این شعر خوب است
15. In the discourse of the lyric poem it is unlikely that we can ascribe indexical meaning to symbolic elements of deictic terms.
[ترجمه ترگمان]در گفتمان شعر lyric، بعید است که بتوان معنای indexical را به عناصر نمادین اصطلاحات deictic نسبت داد
[ترجمه گوگل]در گفتمان شعر شعر بعید است که ما بتوانیم به عناصر نمادین از اصطلاحات دینی به معنای مستضعف اشاره کنیم