1. the spear pierced his neck from throat to poll
نیزه گردنش را از گلو تا قفا سوراخ کرد.
2. sword and spear have gone into the discard
شمشیر و نیزه دیگر به فراموشی سپرده شده اند (کاربرد ندارند).
3. rustam threw his spear and transfixed the deer to a tree
رستم نیزه ی خود را پرتاب کرد و آهو را به درخت توخت.
4. indians learn how to spear a salmon
سرخپوستان ماهیگیری با نیزه را می آموزند.
5. a strong thrust with a spear
ضربه ی ستهم با یک نیزه
6. the butt end of a spear
ته نیزه
7. the sharp tip of the spear
نوک تیز نیزه
8. they spitted his head on a spear
سرش را بر نیزه کردند.
9. they threw him from the roof and impaled him on a spear stuck in the ground
او را از بام بر روی نیزه ای که در زمین فرو کرده بودند انداختند.
10. The spear whistled harmlessly over his head.
[ترجمه ترگمان]نیزه روی سرش ضربه زد
[ترجمه گوگل]کیک بی سر و صدا سرش را سوت زد
11. Spear showed him around the flat.
[ترجمه ترگمان]نیزه روی آپارتمان او را به او نشان داد
[ترجمه گوگل]کلیپ او را در اطراف تخت نشان داد
12. The dead deer was impaled on a spear.
[ترجمه ترگمان]گوزن مرده به نیزه اصابت کرده بود
[ترجمه گوگل]گوزن مرده بر روی یک ریش بود
13. The figure holds a spear against the right side of his body.
[ترجمه ترگمان]پیکر یک نیزه را در سمت راست بدنش قرار می دهد
[ترجمه گوگل]این رقم در مقابل سمت راست بدن او قرار دارد
14. Thor asked the Lord of the Unerring Spear, who had given an eye for wisdom.
[ترجمه ترگمان]، \"تور\" از لرد \"نیزه unerring\" خواسته که کسی که چشم عقل داشته
[ترجمه گوگل]ثور از پروردگاری از کاپیتان بیگانه خواسته بود که چشمش به خرد است
15. From behind her came a spear of light that struck steam from the ground at her feet.
[ترجمه ترگمان]از پشت سر نیزه نوری از زمین بیرون آمد که از زمین به زمین خورد
[ترجمه گوگل]از پشت او یک قطره نور بود که بخاطر پاهایش از زمین به زمین افتاد
16. So saying he hurled his spear.
[ترجمه ترگمان]این بگفت و نیزه اش را به طرف من پرتاب کرد
[ترجمه گوگل]به همین خاطر گفت او اسلحه خود را بریده بود