صف نان (صف کسانی که برای دریافت خوراک مجانی یا جیره بندی شده گرد آمده اند)، صف صدقه بگیران
bread line
صف نان (صف کسانی که برای دریافت خوراک مجانی یا جیره بندی شده گرد آمده اند)، صف صدقه بگیران
انگلیسی به فارسی
صف نان (صف کسانی که برای دریافت خوراک مجانی یا جیرهبندی شده گرد آمدهاند)، صف صدقه بگیران
خط نان
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: a line in which people stand to receive food from a charity organization or the government during hard times, or the people in such a line.
• line in which people wait to receive a free meal (esp. unfortunate people who do not have enough money to buy lunch)
someone who is on or near the breadline is very poor indeed.
someone who is on or near the breadline is very poor indeed.
جملات نمونه
1. the dreary sketch of jobless people in a breadline
تصویر غم انگیز افراد بیکار در صف نان
2. We lived on the breadline to get our son through college.
[ترجمه ترگمان]ما در the زندگی می کردیم تا پسرمون رو از دانشگاه رد کنیم
[ترجمه گوگل]ما در زمینه نان زندگی کردیم تا فرزندمان را از طریق کالج بگیریم
[ترجمه گوگل]ما در زمینه نان زندگی کردیم تا فرزندمان را از طریق کالج بگیریم
3. Many people without jobs are living on the breadline .
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم بدون شغل در the زندگی می کنند
[ترجمه گوگل]بسیاری از افراد بدون مشاغل در خط فقر زندگی می کنند
[ترجمه گوگل]بسیاری از افراد بدون مشاغل در خط فقر زندگی می کنند
4. Most students are on/close to/below the breadline.
[ترجمه ترگمان]اکثر دانش آموزان در قسمت پایین \/ پایین the قرار دارند
[ترجمه گوگل]بیشتر دانش آموزان در / نزدیک / زیر خط فقر هستند
[ترجمه گوگل]بیشتر دانش آموزان در / نزدیک / زیر خط فقر هستند
5. They're not exactly on the breadline.
[ترجمه ترگمان]اونا دقیقا توی the نیستن
[ترجمه گوگل]آنها دقیقا در خط فقر نیستند
[ترجمه گوگل]آنها دقیقا در خط فقر نیستند
6. On most days, the breadline begins to form by seven o'clock in the morning.
[ترجمه ترگمان]در بیشتر روزها، breadline تا ساعت هفت صبح تشکیل می شود
[ترجمه گوگل]در اکثر روزها، روزنامه نگار شروع به شکل گیری ساعت هفت صبح می کند
[ترجمه گوگل]در اکثر روزها، روزنامه نگار شروع به شکل گیری ساعت هفت صبح می کند
7. We've been living on the breadline for weeks.
[ترجمه ترگمان]چند هفته است که در the زندگی کرده ایم
[ترجمه گوگل]ما در هفته های گذشته در بخش مواد مخدر زندگی می کنیم
[ترجمه گوگل]ما در هفته های گذشته در بخش مواد مخدر زندگی می کنیم
8. The widow and her children are on the breadline.
[ترجمه ترگمان]بیوه زن و بچه هایش در the هستند
[ترجمه گوگل]بیوه و فرزندانش در خط فقر هستند
[ترجمه گوگل]بیوه و فرزندانش در خط فقر هستند
9. Breadline Africa does incredible, valuable work, especially among orphans and Aids - affected children in Southern Africa.
[ترجمه ترگمان]آفریقای جنوبی به ویژه در بین کودکان یتیم و کودکان مبتلا به ایدز در آفریقای جنوبی، کاره ای باور نکردنی و ارزشمندی انجام می دهد
[ترجمه گوگل]ناقل افریقا کار باور نکردنی و با ارزش، به ویژه در میان کودکان یتیم و کودکان مبتلا به AIDS را در جنوب آفریقا انجام می دهد
[ترجمه گوگل]ناقل افریقا کار باور نکردنی و با ارزش، به ویژه در میان کودکان یتیم و کودکان مبتلا به AIDS را در جنوب آفریقا انجام می دهد
10. Most of the unemployed in this area are on the breadline.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از بیکاران در این منطقه در the هستند
[ترجمه گوگل]اکثر بیکاران در این حوزه به صورت ناقص هستند
[ترجمه گوگل]اکثر بیکاران در این حوزه به صورت ناقص هستند
11. They claim the Act will lead to more financial hardship for breadline families and trigger more violence in the home.
[ترجمه ترگمان]آن ها مدعی هستند که این قانون منجر به مشکلات مالی بیشتر برای خانواده های breadline می شود و باعث خشونت بیشتر در خانه می شود
[ترجمه گوگل]آنها ادعا می کنند که این قانون به مشکلات مالی بیشتری برای خانواده های نابینا منجر خواهد شد و موجب خشونت بیشتر در خانه خواهد شد
[ترجمه گوگل]آنها ادعا می کنند که این قانون به مشکلات مالی بیشتری برای خانواده های نابینا منجر خواهد شد و موجب خشونت بیشتر در خانه خواهد شد
12. And resorts, tour operators and shops can not afford to advertise if they are on the breadline.
[ترجمه ترگمان]و resorts، متصدیان تورها و مغازه ها نمی توانند در صورتی که در the هستند، تبلیغ کنند
[ترجمه گوگل]و استراحتگاه ها، اپراتورهای تور و مغازه ها نمی توانند تبلیغ کنند، اگر در خط فقر هستند
[ترجمه گوگل]و استراحتگاه ها، اپراتورهای تور و مغازه ها نمی توانند تبلیغ کنند، اگر در خط فقر هستند
13. One was the incongruity between de Gaulle's ambitions and the needs of a nation on the breadline.
[ترجمه ترگمان]یکی از عواملی بود که بین جاه طلبی های دو گل و نیازهای یک ملت در the وجود داشت
[ترجمه گوگل]یکی ناسازگاری بین جاه طلبی های دیوید و نیازهای یک ملت در خط فقر بود
[ترجمه گوگل]یکی ناسازگاری بین جاه طلبی های دیوید و نیازهای یک ملت در خط فقر بود
14. In the black-earth regions, however, the great majority remained close to the breadline.
[ترجمه ترگمان]با این حال در مناطق سیاه زمین اکثریت قریب به اتفاق به the نزدیک بودند
[ترجمه گوگل]با این حال، در مناطق سیاه و سفید، اکثریت قریب به اتفاق خط فقر باقی ماندند
[ترجمه گوگل]با این حال، در مناطق سیاه و سفید، اکثریت قریب به اتفاق خط فقر باقی ماندند
پیشنهاد کاربران
خط فقر
Very poor
بسیار فقیر
بسیار فقیر
breadline صفی هست که مردم فقیر در اون می ایستند تا از یک خیریه یا دولت غذا بگیرند
1 - خط فقر ( Most families are on/close to/below/above the breadline )
2 - صف نان یا غذا ( You will see people at the breadlines outside the mosque )
2 - صف نان یا غذا ( You will see people at the breadlines outside the mosque )
کلمات دیگر: