وابسته به گلو و سینه، (عامیانه) دارای سینه ی بزرگ، ستبرسینه، سپر سینه، (عامیانه - در مورد زن) درشت پستان، خوش سینه، پرافاده، مغرور، غلوگر
chesty
وابسته به گلو و سینه، (عامیانه) دارای سینه ی بزرگ، ستبرسینه، سپر سینه، (عامیانه - در مورد زن) درشت پستان، خوش سینه، پرافاده، مغرور، غلوگر
انگلیسی به فارسی
(عامیانه) دارای سینهی بزرگ، ستبرسینه، سپرسینه
(عامیانه - در مورد زن) درشتپستان، خوشسینه
پرافاده، مغرور، غلوگر
وابسته به گلو و سینه
chesty
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
حالات: chestier, chestiest
مشتقات: chestiness (n.)
حالات: chestier, chestiest
مشتقات: chestiness (n.)
• (1) تعریف: (informal) having a large or well-developed chest or bosom.
• مشابه: buxom
• مشابه: buxom
• (2) تعریف: boastful; puffed-up.
• having a large breast, bosomy, large-chested
if you have a chesty cough, you have a lot of catarrh in your lungs.
if you have a chesty cough, you have a lot of catarrh in your lungs.
جملات نمونه
1. a chesty cough
سرفه حاکی از گرفتگی گلو و سینه
2. She often gets chesty in wet weather.
[ترجمه ترگمان]او اغلب در هوای مرطوب می خوابد
[ترجمه گوگل]او اغلب در آب و هوای مرطوب بدنیا می شود
[ترجمه گوگل]او اغلب در آب و هوای مرطوب بدنیا می شود
3. I'm a bit chesty at night.
[ترجمه ترگمان]من شب ها کمی حالم خوش می شه
[ترجمه گوگل]من کمی در شب شبانه دارم
[ترجمه گوگل]من کمی در شب شبانه دارم
4. His little, chesty brother had made it.
[ترجمه ترگمان]برادر کوچکش، برادر کوچکش، آن را ساخته بود
[ترجمه گوگل]برادر کوچولو او، آن را ساخته بود
[ترجمه گوگل]برادر کوچولو او، آن را ساخته بود
5. Colonel Lewis B. " Chesty " Puller, the regimental commander of the 1st Marines, left late that afternoon by rail with the 2d Battalion, 1st Marines, "to clear up the situation.
[ترجمه ترگمان]سرهنگ لوییس بی، فرمانده هنگ اول تفنگداران دریایی، در اواخر بعد از ظهر به همراه گردان دوم تفنگداران اول \"برای پاک سازی این وضعیت\" به سمت چپ حرکت کرد
[ترجمه گوگل]سرهنگ لوییس ب 'Chesty' Puller، فرمانده نیروی دریایی اول، بعدازظهر بعد از ظهر با راه آهن با گردان 2D، 1st Marines چپ را ترک کرد تا وضعیت را روشن کند
[ترجمه گوگل]سرهنگ لوییس ب 'Chesty' Puller، فرمانده نیروی دریایی اول، بعدازظهر بعد از ظهر با راه آهن با گردان 2D، 1st Marines چپ را ترک کرد تا وضعیت را روشن کند
6. A deep chesty bawl echoes from rimrock to rimrock, rolls down the mountain, and fades into the far blackness of the night.
[ترجمه ترگمان]صدایی بم و بم از rimrock تا rimrock و در تاریکی شب محو می گردد و در تاریکی شب محو می گردد
[ترجمه گوگل]یک بولوار شیک عمیق از ریمروک به ریمروک باز می شود، کوه ها را رول می دهد و به تاریکی شب در می آید
[ترجمه گوگل]یک بولوار شیک عمیق از ریمروک به ریمروک باز می شود، کوه ها را رول می دهد و به تاریکی شب در می آید
7. Deep chesty bawl echoes from rimrock to rimrock, rolls down the mountain, and fades into the far blackness of the night.
[ترجمه ترگمان]و در اعماق تاریکی زوزه می کشند و در تاریکی شب محو و محو می شود
[ترجمه گوگل]جادوگر کلاسیک عمیق از rimrock به rimrock باز می شود، کوه ها را رول می دهد و به تاریکی سیاه شباهت می یابد
[ترجمه گوگل]جادوگر کلاسیک عمیق از rimrock به rimrock باز می شود، کوه ها را رول می دهد و به تاریکی سیاه شباهت می یابد
8. On the other hand, he showed a "crazy personality": chesty, isolated, acerbic.
[ترجمه ترگمان]از سوی دیگر، او یک \"شخصیت دیوانه\" را نشان داد: chesty، منزوی، acerbic
[ترجمه گوگل]از سوی دیگر، او شخصیت دیوانه ای را نشان داد که به صورت جداگانه، آدربیک بود
[ترجمه گوگل]از سوی دیگر، او شخصیت دیوانه ای را نشان داد که به صورت جداگانه، آدربیک بود
a chesty cough
سرفه حاکی از گرفتگی گلو و سینه
پیشنهاد کاربران
خلط دار
مربوط به خلط
a chesty cough سرفه خلط دار
مربوط به خلط
a chesty cough سرفه خلط دار
کلمات دیگر: