کلمه جو
صفحه اصلی

urban sprawl


(گسترش بی رویه ی شهر و بلعیدن دهات اطراف) هرزه رویی شهری

انگلیسی به فارسی

(گسترش بیرویهی شهر و بلعیدن دهات اطراف) هرزهرویی شهری


پراکندگی مراکز شهری


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: spreading of the urban structure into adjoining suburbs and rural areas.

• undesigned and uncontrolled spread of a city to the surrounding environs

مترادف و متضاد

city spread


Synonyms: built-up area, uncontrolled development, urban corridor, urban spread


جملات نمونه

1. Once lovely countryside is absorbed by urban sprawl.
[ترجمه ترگمان]زمانی که حومه دوست داشتنی توسط گسترش شهری جذب می شود
[ترجمه گوگل]هنگامی که حومه های دوست داشتنی از طریق انبساط شهری جذب می شوند

2. We drove through miles of urban sprawl before we finally got out into the countryside.
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه بالاخره به حومه شهر برسیم، ما مایل ها از شهر را دور زدیم
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه ما نهایتا به حومه شهر بروییم، ما از طریق پل های شهری حرکت کردیم

3. The whole urban sprawl of Ankara contains over 6m people.
[ترجمه ترگمان]کل شهر شهر آنکارا شامل بیش از ۶ میلیون نفر است
[ترجمه گوگل]کل انحلال شهری آنکارا شامل بیش از 6 میلیون نفر است

4. They soon left the urban sprawl of roundabouts, sodium streetlights and Wimpey homes and Dexter began to speed along country lanes.
[ترجمه ترگمان]آن ها به زودی پخش شهر را از roundabouts، چراغ های خیابان و خانه های Wimpey ترک کردند و دکستر در امتداد مسیرها به سرعت گسترش یافت
[ترجمه گوگل]آنها به زودی گشت و گذار شهری از میدان های اطراف، خیابان های سدیم و خانه های ویمپی را ترک کردند و دکستر شروع به سرعت در امتداد خطوط کشور نمود

5. We're doing all we can to inhibit urban sprawl and maintain the city's identity.
[ترجمه ترگمان]ما تمام تلاش خود را برای جلوگیری از گسترش شهر و حفظ هویت شهر انجام می دهیم
[ترجمه گوگل]ما همه ما می توانیم مانع گسترش شهرها و حفظ هویت شهر شویم

6. More freeways will just mean more urban sprawl.
[ترجمه ترگمان]freeways بیشتر به معنی گسترش شهر بیشتر است
[ترجمه گوگل]بیشتر بزرگراه ها به معنای گسترش بیشتر شهری است

7. This factor had considerable importance in engendering urban sprawl.
[ترجمه ترگمان]این فاکتور اهمیت قابل توجهی در پراکنش افقی شهر داشته است
[ترجمه گوگل]این عامل اهمیت زیادی در ترویج شهرک سازی داشت

8. If you want the definition of urban sprawl, look at one-acre or three-acre lots.
[ترجمه ترگمان]اگر تعریف گسترش شهر را می خواهید، به یک جریب یا سه جریب زمین نگاه کنید
[ترجمه گوگل]اگر می خواهید تعریفی از فرسودگی شهری را بخواهید، به اندازه ی یک هکتار یا سه هکتار نگاه کنید

9. Nor are the results of urban sprawl always aesthetic.
[ترجمه ترگمان]همچنین نتایج شهر گسترش چندانی ندارد
[ترجمه گوگل]همچنین نتایج حیرت انگیز شهری همیشه زیبایی نیست

10. This area is a classic example of urban sprawl.
[ترجمه ترگمان]این منطقه نمونه کلاسیک گسترش شهر است
[ترجمه گوگل]این منطقه یک نمونه کلاسیک از فرسایش شهری است

11. New development and urban sprawl now surround it.
[ترجمه ترگمان]گسترش و گسترش شهر در حال حاضر آن را احاطه کرده است
[ترجمه گوگل]توسعه جدید و گسترش فضای شهری اکنون آن را احاطه کرده است

12. Another issue is urban sprawl.
[ترجمه ترگمان]مساله دیگر گسترش شهر است
[ترجمه گوگل]مسئله دیگر، گسترش شهری است

13. Measuring Urban Sprawl in China.
[ترجمه ترگمان]اندازه گیری sprawl شهری در چین
[ترجمه گوگل]سنجش زلزله شهری در چین

14. The immaculately tended gardens are an oasis in the midst of Cairo's urban sprawl.
[ترجمه ترگمان]باغ های تمیز و immaculately an در میان گسترش شهر قاهره هستند
[ترجمه گوگل]باغ های نومحافظه کارانه، در میان قیام شهری قاهره، یک واحه هستند

پیشنهاد کاربران

گسترش محدوده شهری

رشد بی رویه شهری

گسترش شهری


کلمات دیگر: