صفحه اصلی
lit up
بستن
پیشنهاد کاربران
پیشنهاد کاربران
his eyes lit up . چشماش برق زد ( یا درخشید ) .
Its past of light
سیگار روشن کردن
درخشیدن
I lit up a cigarette for him
من برای او سیگاری آتش زدم
روشن شدن
جرقه زدن
کلمات دیگر: