در آن واحد، در یک دم، در همان لحظه، بلافاصله
in the same breath
در آن واحد، در یک دم، در همان لحظه، بلافاصله
انگلیسی به فارسی
در همان نفس
انگلیسی به انگلیسی
• in one breath, at the same time
جملات نمونه
1. Jill said she couldn't afford new clothes, yet in the same breath described the new outfit she'd just bought.
[ترجمه ترگمان]جیل گفت که نمی تواند لباس تازه بخرد، با این حال، همان نفس تازه لباسی را که تازه خریده بود توصیف کرد
[ترجمه گوگل]جیل گفت که او لباس های جدیدی را نمی تواند بپوشد، اما در همان نفس، لباس جدیدی که او فقط خریداری کرده است را شرح می دهد
[ترجمه گوگل]جیل گفت که او لباس های جدیدی را نمی تواند بپوشد، اما در همان نفس، لباس جدیدی که او فقط خریداری کرده است را شرح می دهد
2. He criticized the film, then predicted in the same breath that it would be a great success.
[ترجمه ترگمان]او فیلم را مورد انتقاد قرار داد و سپس با همان نفس پیش بینی کرد که موفقیت بزرگی خواهد بود
[ترجمه گوگل]او از فیلم انتقاد کرد و سپس در همان نفس پیش بینی کرد که این موفقیت بزرگ خواهد بود
[ترجمه گوگل]او از فیلم انتقاد کرد و سپس در همان نفس پیش بینی کرد که این موفقیت بزرگ خواهد بود
3. You tell me in the same breath that it is useless to investigate the matter, and that you desire me to do it.
[ترجمه ترگمان]تو به من بگو که برای تحقیق در این موضوع بی فایده است و تو از من می خواهی که این کار را بکنم
[ترجمه گوگل]شما در همان نفس می گوئید که برای تحقیق در مورد موضوع بی فایده است و شما می خواهم که من آن را انجام دهم
[ترجمه گوگل]شما در همان نفس می گوئید که برای تحقیق در مورد موضوع بی فایده است و شما می خواهم که من آن را انجام دهم
4. He hailed this week's arms agreement but in the same breath expressed suspicion about the motivations of the United States.
[ترجمه ترگمان]او توافق نامه سلاح این هفته را مورد ستایش قرار داد، اما در همان تنفس حاکی از سو ظن نسبت به انگیزه های ایالات متحده بود
[ترجمه گوگل]او توافقنامه تسلیحاتی این هفته را مورد ستایش قرار داد اما در همان نفس ابراز تردید در مورد انگیزه های ایالات متحده شد
[ترجمه گوگل]او توافقنامه تسلیحاتی این هفته را مورد ستایش قرار داد اما در همان نفس ابراز تردید در مورد انگیزه های ایالات متحده شد
5. Jill said she couldn't afford new clothes, yet in the same breath described the new outfIt'she'd just bought.
[ترجمه ترگمان]جیل گفت که نمی تواند لباس تازه بخرد، با این حال در همان حال همان نفس را که تازه خریده بود توصیف کرد
[ترجمه گوگل]جیل گفت که او لباس های جدید را نمی تواند بپردازد، با این حال در همان نفس توضیح می دهد که خارج از بازار تازه خریداری شده است
[ترجمه گوگل]جیل گفت که او لباس های جدید را نمی تواند بپردازد، با این حال در همان نفس توضیح می دهد که خارج از بازار تازه خریداری شده است
6. You say you're bored and frustrated but in the same breath say you're resigned to staying in the same job.
[ترجمه ترگمان]شما می گویید که شما خسته و ناامید شده اید، اما در همان نفس، شما استعفا می دهید تا در همان شغل بمانید
[ترجمه گوگل]شما می گویید که شما خسته و ناامید هستید، اما در همان نفس می گویند که شما در همان کار مشغول استعفا است
[ترجمه گوگل]شما می گویید که شما خسته و ناامید هستید، اما در همان نفس می گویند که شما در همان کار مشغول استعفا است
7. He praised my work and in the same breath told me I would have to leave.
[ترجمه ترگمان]او از کار من تعریف کرد و با همان نفس به من گفت که باید بروم
[ترجمه گوگل]او کار من را تحسین کرد و در همان نفس به من گفت که من باید ترک کنم
[ترجمه گوگل]او کار من را تحسین کرد و در همان نفس به من گفت که من باید ترک کنم
8. They are not to be mentioned in the same breath.
[ترجمه ترگمان]آن ها نباید در همان تنفس ذکر شوند
[ترجمه گوگل]آنها نباید در یک نفس ذکر شوند
[ترجمه گوگل]آنها نباید در یک نفس ذکر شوند
9. No, perhaps you'd better not mention loo paper in the same breath as Easter eggs.
[ترجمه ترگمان]نه، شاید بهتر باشد این کاغذ را مثل تخم مرغ پاک نکنی
[ترجمه گوگل]نه، شاید بهتر است کاغذی را به همان اندازه تخم مرغ عید پاک نگذارید
[ترجمه گوگل]نه، شاید بهتر است کاغذی را به همان اندازه تخم مرغ عید پاک نگذارید
10. Then, almost in the same breath, he turned on his heel and strode out of the room without another word.
[ترجمه ترگمان]سپس، تقریبا در همان حال، روی پاشنه پا چرخید و بی آن که حرفی بزند از اتاق بیرون رفت
[ترجمه گوگل]سپس، تقریبا در همان نفس، او پاشنه خود را روشن کرد و بدون کلمه دیگری بیرون از اتاق بیرون رفت
[ترجمه گوگل]سپس، تقریبا در همان نفس، او پاشنه خود را روشن کرد و بدون کلمه دیگری بیرون از اتاق بیرون رفت
11. Mostly when they are mentioned they are mentioned in the same breath as legacies.
[ترجمه ترگمان]اغلب هنگامی که به آن ها اشاره می شود، به عنوان میراثی به آن ها اشاره می شود
[ترجمه گوگل]اغلب زمانی که آنها ذکر شده است آنها در همان نفس به عنوان میراث ذکر شده است
[ترجمه گوگل]اغلب زمانی که آنها ذکر شده است آنها در همان نفس به عنوان میراث ذکر شده است
12. He's a performer who is frequently mentioned in the same breath as Mick Jagger.
[ترجمه ترگمان]او نوازنده است که به طور مرتب در همان تنفس (میک Jagger)به آن اشاره می کند
[ترجمه گوگل]او یک سازنده است که اغلب در یک نفس همانند مایک جگر می گوید
[ترجمه گوگل]او یک سازنده است که اغلب در یک نفس همانند مایک جگر می گوید
13. She said everything looked perfect, but in the same breath she suggested moving the couch more over to the window.
[ترجمه ترگمان]او گفت که همه چیز عالی به نظر می رسد، اما با همان نفس پیشنهاد کرد که کاناپه را بیشتر به طرف پنجره حرکت دهد
[ترجمه گوگل]او گفت که همه چیز به خوبی ظاهر می شود، اما در همان نفس، پیشنهاد کرد که نیمکت را به سمت پنجره حرکت دهد
[ترجمه گوگل]او گفت که همه چیز به خوبی ظاهر می شود، اما در همان نفس، پیشنهاد کرد که نیمکت را به سمت پنجره حرکت دهد
14. Faulkner's neighbors both loved and reviled him in the same breath.
[ترجمه ترگمان]همسایه های فالکنر و هر دو عاشق او بودند و او را به یک نفس آزار می دادند
[ترجمه گوگل]همسایگان فالکنر هر دو او را دوست داشتند و او را در همان نفس کشیدند
[ترجمه گوگل]همسایگان فالکنر هر دو او را دوست داشتند و او را در همان نفس کشیدند
15. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
پیشنهاد کاربران
گفتن دو چیز کاملا در تضاد باهم، بلافاصله
He told me that my work had improved and
then in the same breath said that I was lazy.
او به من گفت که کارم پیشرفت کرده است و بعد بلافاصله گفته که من تنبل بودم
He told me that my work had improved and
then in the same breath said that I was lazy.
او به من گفت که کارم پیشرفت کرده است و بعد بلافاصله گفته که من تنبل بودم
کلمات دیگر: