کلمه جو
صفحه اصلی

deconstruction


(نقد ادبی ـ این عقیده: به خاطر ویژگی های لسان انسانی هیچ متنی دارای معنی ثابت و منسجم نیست) واسازی

انگلیسی به فارسی

(نقد ادبی ـ این عقیده: به خاطر ویژگیهای لسان انسانی هیچ متنی دارای معنی ثابت و منسجم نیست) واسازی


انگلیسی به انگلیسی

• interpretive approach to analyzing texts that negates the idea that there is one objective meaning and leaves a text open to subjective and creative interpretation

جملات نمونه

1. The deconstruction of the pop sales process had become a breathy celebration of sales people.
[ترجمه ترگمان]واسازی فرآیند فروش پاپ به یک جشن بزرگ از مردم فروش تبدیل شده بود
[ترجمه گوگل]انحراف فرآیند فروش پاپ به یک جشن مردمی از فروشندگان تبدیل شده است

2. Foster's set of negatives is a concise deconstruction of areas once considered inviolable.
[ترجمه ترگمان]مجموعه نکات منفی فاستر یک واسازی مختصر از حوزه هایی است که زمانی مورد تجاوز قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]مجموعهای از منفیهای فاستر، تخریب مختصری از مناطقی است که بعدها مجرم شناخته شدهاند

3. For deconstruction, however, this erasure of the world is crucial.
[ترجمه ترگمان]با این حال، برای واسازی، این erasure جهان حیاتی است
[ترجمه گوگل]با این حال، برای تخریب، این پاک شدن جهان بسیار مهم است

4. The deconstruction of narrative as a natural or unproblematic activity was to be amplified by several other literary theorists.
[ترجمه ترگمان]واسازی روایت به عنوان یک فعالیت طبیعی یا غیر طبیعی توسط چندین نظریه پردازان ادبی دیگر تقویت شد
[ترجمه گوگل]نابودی روایت به عنوان یک فعالیت طبیعی یا غیرمعمول، توسط چندین نظریه پرداز ادبی دیگر تقویت شده است

5. A more contemporary comparison might be deconstruction, which tries to subvert the text by turning its own unacknowledged premises against it.
[ترجمه ترگمان]مقایسه معاصر ممکن است واسازی باشد، که تلاش می کند متن را با تبدیل محوطه unacknowledged خود به آن واژگون کند
[ترجمه گوگل]یک مقایسه معاصر بیشتر ممکن است دچار انشعاب شود که متوقف ساختن متن را با تبدیل مکان های غیرقابل شناخت خود در برابر آن می کند

6. Similarly, structural analysis is replaced by deconstruction which also questions its objects rather than reflecting them.
[ترجمه ترگمان]به طور مشابه، تحلیل ساختاری با واسازی جایگزین می شود که اشیا خود را به جای انعکاس آن ها سوال می کند
[ترجمه گوگل]به همین ترتیب، تجزیه و تحلیل ساختاری با تفکیک جایگزین شده است که به جای انعکاس آنها سوژه های خود را سوژه می کند

7. Deconstruction is not just a reversal of strategies or a neutralisation of binary opposites: it is a process of displacement.
[ترجمه ترگمان]ساختارشکنی تنها یک تغییر استراتژی یا مجموعه ای از opposites دوگانه نیست: این یک فرآیند جابجایی است
[ترجمه گوگل]فساد اداری صرفا انحراف استراتژی ها یا خنثی سازی مخالفات باینری است: این یک فرآیند جابجایی است

8. Lafayette Square was strewn with the stuff of deconstruction: moving vans, cherry pickers, lumber and paper.
[ترجمه ترگمان]میدان لافایت پر از چیزهایی از ساختارشکنی بود: ون های در حال حرکت، کارگران گیلاس، الوار و کاغذ
[ترجمه گوگل]میدان Lafayette با چیزهایی از deconstruction شد: حرکت وانت، جمع آوری گیلاس، چوب و کاغذ

9. A deconstruction of the Twinkie might go something like this: First, there is a certain unabashed nakedness about them.
[ترجمه ترگمان]واسازی of ممکن است چیزی مانند این باشد: اول، یک برهنگی گستاخانه مشخص در مورد آن ها وجود دارد
[ترجمه گوگل]تخریب Twinkie ممکن است چیزی شبیه به این داشته باشد: اول، برهمی خاصی در مورد آنها وجود دارد

10. Michael Ryan has looked for a rapprochement between deconstruction and Marxism.
[ترجمه ترگمان]مایکل رایان به دنبال ایجاد روابط حسنه بین واسازی و مارکسیسم است
[ترجمه گوگل]مایکل رایان به دنبال روابط بین تفکر و مارکسیسم است

11. The installation, in a simple form, completes the deconstruction and recomposition of multi-media information.
[ترجمه ترگمان]نصب، به شکل ساده ای، ساختارشکنی و recomposition اطلاعات چند رسانه ای را کامل می کند
[ترجمه گوگل]نصب و راه اندازی، به شکل ساده، deconstruction و recompos اطلاعات چند رسانه ای را تکمیل می کند

12. Originally your love is my deconstruction, my happiness is the sacrifice.
[ترجمه ترگمان]در اصل عشق تو واسازی من است، خوشبختی من قربانی کردن است
[ترجمه گوگل]در اصل عشق تو خلع سلاح من است، شادی من قربانی است

13. One consequence of deconstruction is that certainty in textual analyses becomes impossible.
[ترجمه ترگمان]یکی از پیامد واسازی این است که قطعیت در تجزیه و تحلیل های متنی غیر ممکن می شود
[ترجمه گوگل]یک نتیجه از فریب دادن این است که اطمینان در تجزیه و تحلیل متنی غیرممکن است

14. Deruida's "deconstruction" derives from the concept "construction" proposed by Heidegger, both of which contrapose traditional metaphysics.
[ترجمه ترگمان]واسازی \"واسازی\" برگرفته از مفهوم \"ساخت وساز\" است که توسط هایدگر پیشنهاد شده است، که هر دو متافیزیک سنتی را contrapose
[ترجمه گوگل]'فساد اداری' از 'مفهوم ساختاری' پیشنهاد شده توسط هائیدگر، که هر دو متافیزیک متافیزیک سنتی است، حاصل می شود

15. On in this planetoid deconstruction instantaneous, entire several passes through the Earth which the death atmosphere covers, finally glows brand-new fulls of vitality!
[ترجمه ترگمان]در این واسازی تعارض لحظه ای، کل چندین عبور از کره زمین که جو مرگ را پوشش می دهد، و در نهایت درخشش جدیدی از سرزندگی را به وجود می آورد!
[ترجمه گوگل]در این انحلال سیاره زمین، لحظه ای، چندین کرسی از زمین عبور می کند که اتمسفر مرگبار را پوشش می دهد، در نهایت، سرشار از وفاداری جدید است

پیشنهاد کاربران

بنیان فکنی

تخریب

ضد ساخت

ساختارشکنی، ساخت شکنی، ساختارزدایی

نقد کردن، واکاوی کردن، بررسی ساختار

ساخت شکنی، ساخت گشایی

برهم زنی

تجزیه، تحلیل

مفهومی هست که در نظریات پسا ساختارگرایی، توسط Derrida مطرح شد. در این مفهوم نگاه متفاوتی به زبان داشت و زبان رو بر اساس کلمه یا logo معرفی کرد. Derrida زبان گفتاری رو بر نوشتار ارجح دونست، به این خاطر که در زبان گفتار یک گوینده ی حاضر وجود داره که میتونه آنچه را که داره میگه رو توضیح و تشریح کنه که این امکان در زبان نوشتار به دلیل غیاب نویسنده، وجود نداره. همینطور مفاهیمی مثل signifier و signified و موضوعات دیگه رو در رابطه با زبان عنوان کرد.


کلمات دیگر: