پیوستن، چسبیدن، وفادار ماندن، هواخواه بودن، طرفدار بودن، وفا کردن، توافق داشتن، متفق بودن، جور بودن، بهم چسبیده بودن
adhering
انگلیسی به فارسی
پیشنهاد کاربران
پیوستن
پیروی، پایبندی، رعایت، وفاداری
Stick firmly
تطابق
همخوانی
کلمات دیگر:
پیوستن، چسبیدن، وفادار ماندن، هواخواه بودن، طرفدار بودن، وفا کردن، توافق داشتن، متفق بودن، جور بودن، بهم چسبیده بودن