بی اعتقاد
nonbeliever
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: combined form of believer.
• one who lacks religious faith
جملات نمونه
1. Religious believers are not morally superior. Nonbelievers are by no means amoral. Dr T. P. Chia
[ترجمه ترگمان]مومنان مذهبی از نظر اخلاقی برتر نیستند nonbelievers به هیچ وجه غیر اخلاقی نیستند دکتر تی پی چیا
[ترجمه گوگل]ایمانداران مذهبی از لحاظ اخلاقی برتر نیستند غیر مسلمانان به هیچ وجه آمورانه نیستند دکتر T P Chia
[ترجمه گوگل]ایمانداران مذهبی از لحاظ اخلاقی برتر نیستند غیر مسلمانان به هیچ وجه آمورانه نیستند دکتر T P Chia
2. Some jittering movement among the men, non-believers finding faith in fear.
[ترجمه ترگمان]برخی از جنبش های اعتراضی در میان این مردان، عدم ایمان به ایمان به ترس
[ترجمه گوگل]برخی از جنبش های ترسناک در میان مردان، غیر مؤمنان، به ایمان به ترس تبدیل شده اند
[ترجمه گوگل]برخی از جنبش های ترسناک در میان مردان، غیر مؤمنان، به ایمان به ترس تبدیل شده اند
3. We suggest that baptism for non-believers enables a family reunion to take place.
[ترجمه ترگمان]ما پیشنهاد می کنیم که غسل تعمید برای غیر از مومنان ممکن است یک دیدار مجدد خانوادگی برگزار شود
[ترجمه گوگل]ما پیشنهاد می کنیم که غسل تعمید برای غیر مؤمنان باعث می شود که همایش خانوادگی برگزار شود
[ترجمه گوگل]ما پیشنهاد می کنیم که غسل تعمید برای غیر مؤمنان باعث می شود که همایش خانوادگی برگزار شود
4. Are the changes enough to transform more non-believers into Corvette buyers and pump sales back up, as Chevrolet hopes?
[ترجمه ترگمان]آیا تغییرات کافی برای تبدیل more به خریداران کور وت و بالا رفتن فروش به عنوان شورلت، کافی است؟
[ترجمه گوگل]آیا تغییرات به اندازه کافی برای تبدیل غیر مؤمنان بیشتر به خریداران Corvette و فروش پمپ ها، همانطور که شورلت امیدوار است؟
[ترجمه گوگل]آیا تغییرات به اندازه کافی برای تبدیل غیر مؤمنان بیشتر به خریداران Corvette و فروش پمپ ها، همانطور که شورلت امیدوار است؟
5. For believer and nonbeliever alike affliction 'causes God to be absent for a time more absent than a dead man more absent than light in the utter darkness of a cell'.
[ترجمه ترگمان]زیرا معتقد بودند که غم و اندوه به هم شباهت دارد و خدا می داند که در تاریکی مطلق یک سلول بیش از یک مرد مرده غایب است
[ترجمه گوگل]برای مؤمنان و غیر کافران به طور یکسان، 'باعث می شود که خدا برای مدت زمان بیشتری وجود نداشته باشد که یک مرد مرده بیشتر از نور در تاریکی مطلق سلول وجود نداشته باشد'
[ترجمه گوگل]برای مؤمنان و غیر کافران به طور یکسان، 'باعث می شود که خدا برای مدت زمان بیشتری وجود نداشته باشد که یک مرد مرده بیشتر از نور در تاریکی مطلق سلول وجود نداشته باشد'
6. That's why Kitty, a nonbeliever who didn't want her last name used to protect her kids' privacy, brings them to Bishop's class each week.
[ترجمه ترگمان]به همین دلیل بود که کیتی، زنی که اسم آخر او را نمی خواست، از حریم خصوصی بچه هاش محافظت می کرد و هر هفته آن ها را به کلاس اسقف می برد
[ترجمه گوگل]به همین دلیل است که زن سبک و جلف، غیر کافر که نمی خواست نام خانوادگی او برای حفظ حریم خصوصی فرزندانش باشد، هر هفته به کلاس اسقف تبدیل می شود
[ترجمه گوگل]به همین دلیل است که زن سبک و جلف، غیر کافر که نمی خواست نام خانوادگی او برای حفظ حریم خصوصی فرزندانش باشد، هر هفته به کلاس اسقف تبدیل می شود
7. Huang, a nonbeliever, was a visiting scientist at the University of Minnesota in 199
[ترجمه ترگمان]هوانگ، a، در سال ۱۹۹ دانشمند مدعو در دانشگاه مینه سوتا بود
[ترجمه گوگل]هوانگ، غیرقانونی، دانشمند مهمان در دانشگاه مینه سوتا در سال 199 بود
[ترجمه گوگل]هوانگ، غیرقانونی، دانشمند مهمان در دانشگاه مینه سوتا در سال 199 بود
8. Violation of such a right entails legal responsibility. Anyone, believer or nonbeliever will be held accountable if he is found to have broken the law.
[ترجمه ترگمان]تخطی از چنین حقی شامل مسئولیت قانونی است هر کسی، مومن و یا nonbeliever در صورتی پاسخگو خواهد بود که او قانون را نقض کند
[ترجمه گوگل]نقض این حق مستلزم مسئولیت قانونی است هرکسی که ایمان آورده یا غیر کافر باشد، اگر متهم باشد قانون را نقض کرده است، پاسخگو خواهد بود
[ترجمه گوگل]نقض این حق مستلزم مسئولیت قانونی است هرکسی که ایمان آورده یا غیر کافر باشد، اگر متهم باشد قانون را نقض کرده است، پاسخگو خواهد بود
پیشنهاد کاربران
بی اعتقاد، کافر
ناباور
کلمات دیگر: