کلمه جو
صفحه اصلی

pronominal


معنی : ضمیری، وابسته به ضمیر، شبیه ضمیر
معانی دیگر : (دستور زبان) وابسته به ضمیر، جانامی

انگلیسی به فارسی

ضمیری، وابسته به ضمیر، شبیه ضمیر


نشانه ای، ضمیری، وابسته به ضمیر، شبیه ضمیر


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: pronominally (adv.)
• : تعریف: of, concerning, acting as, or derived from a pronoun.

- the pronominal adjective "my"
[ترجمه ترگمان] صفت \"من\" صفت \"من\"
[ترجمه گوگل] علامت مستعار 'من'

• acting as a pronoun, of a pronoun (grammar)
pronominal means relating to a pronoun.

مترادف و متضاد

ضمیری (صفت)
pronominal

وابسته به ضمیر (صفت)
pronominal

شبیه ضمیر (صفت)
pronominal

جملات نمونه

1. The pronominal function of gender reflects a genuine, non-arbitrary distinction between male and female.
[ترجمه ترگمان]عملکرد pronominal جنسیت، تمایز arbitrary و non بین مرد و زن را منعکس می کند
[ترجمه گوگل]عملکرد جنسی از جنسیت منعکس کننده یک تمایز واقعی و بدون اختیاری بین مرد و زن است

2. Lyons suggests that this x retains a pronominal element, as well as containing an adverbial element similar to here.
[ترجمه ترگمان]لیون پیشنهاد می کند که این x یک عنصر pronominal را حفظ کند، همچنین حاوی یک عنصر adverbial مشابه اینجا باشد
[ترجمه گوگل]Lyons نشان می دهد که این x دارای یک عنصر مستعار و همچنین حاوی عنصر حروف الفبا مشابه این است

3. In these cases, pronominal reference is naturally plural, as with they, them, these, and so on.
[ترجمه ترگمان]در این موارد، مرجع pronominal به طور طبیعی جمع است، همانند آن ها، آن ها، اینها، و غیره
[ترجمه گوگل]در این موارد، مرجع محدوده به طور طبیعی چندگانه است، همانند آنها، آنها، اینها و غیره

4. Let's assume that proportions of full NP to pronominal subjects stays constant throughout development.
[ترجمه ترگمان]فرض کنیم که نسبت های NP کامل به موضوعات pronominal در طول توسعه ثابت باقی می ماند
[ترجمه گوگل]بیایید فرض کنیم که نسبت NP کامل به اقلام حادثه ثابت در طول توسعه است

5. This paper mainly discusses the third person pronominal anaphora.
[ترجمه ترگمان]این مقاله به طور عمده در مورد شخص ثالث pronominal anaphora بحث می کند
[ترجمه گوگل]این مقاله به طور عمده در مورد Anaphora مستعار سوم شخص بحث می کند

6. The English and Chinese unmarked personal anaphora are pronominal anaphora and zero anaphora respectively.
[ترجمه ترگمان]The های شخصی بدون علامت انگلیسی و چینی به ترتیب pronominal anaphora و صفر anaphora هستند
[ترجمه گوگل]Anaphora شخصی انگلیسی و چینی غیر علامت گذاری شده آناپورا و Anaphora صفر است

7. Pronominal anaphora is one kind of anaphora.
[ترجمه ترگمان]pronominal anaphora یک نوع of
[ترجمه گوگل]Anaphora یونانی یک نوع آناپورا است

8. This continuum stretches from full repetition at one end of the scale to pronominal reference at the other.
[ترجمه ترگمان]این پیوستار از تکرار کامل در یک انتهای مقیاس تا مرجع pronominal در طرف دیگر امتداد دارد
[ترجمه گوگل]این پیوستار از تکرار کامل در یک انتهای مقیاس به مرجع مستعمره به سوی دیگر گسترش می یابد

9. This line of reasoning is intended to provide a means for felicitous plural and singular pronominal reference under appropriate circumstances.
[ترجمه ترگمان]این خط از استدلال به منظور فراهم آوردن ابزاری برای مرجع عمومی و مرجع متمایز در شرایط مناسب می باشد
[ترجمه گوگل]این خط از استدلال در نظر گرفته شده است برای ارائه وسیله ای برای دلایل جمع و مرجع انحصاری مستقل در شرایط مناسب است

10. The following text illustrates the kind of problem that the pronominal function of gender can pose in translation.
[ترجمه ترگمان]متن زیر این نوع مشکل را نشان می دهد که تابع pronominal جنسیت می تواند در ترجمه ژست بگیرد
[ترجمه گوگل]متن زیر نشانگر نوع مشکلی است که عملکرد تابع جنسیت در ترجمه می تواند باشد

11. "Female fist hand " become for a time " cruel " pronominal.
[ترجمه ترگمان]\"دست مشت زن\" برای مدتی \"ظالمانه\" تبدیل می شود
[ترجمه گوگل]'دست مشت دست' تبدیل به یک زمان 'بی رحمانه' مستعار

12. By around age three, George has ceased using null subjects, and has the following proportions for overt subject use: he uses full NP subjects 25% of the time, and pronominal subjects 75% of the time.
[ترجمه ترگمان]در حدود سه سالگی، جورج از استفاده از موضوعات پوچ دست برداشت و نسبت زیر را برای استفاده آشکار مورد استفاده قرار داد: او از موضوعات NP کامل ۲۵ % زمان استفاده می کند و pronominal % از زمان را مورد استفاده قرار می دهد
[ترجمه گوگل]در حدود سه سالگی، جورج از استفاده از سوژه های خالی متوقف شده است و نسبت های ذیل را برای استفاده از سوژه واجد شرایط دارد او از 25٪ کامل از افراد NP استفاده می کند و 75٪ از افراد زمان محلی را تشکیل می دهد

13. The left dislocation construction refers to a syntactic structure in which a constituent is moved to the beginning of a sentence and the original position is usually marked by a pronominal element.
[ترجمه ترگمان]ساختار نابجایی چپ به یک ساختار نحوی اشاره دارد که در آن یک جز به ابتدای یک جمله منتقل می شود و موقعیت اصلی معمولا با یک عنصر pronominal مشخص می شود
[ترجمه گوگل]ساختار جابجایی سمت چپ به یک ساختار نحوی اشاره دارد که در آن یک مولفه به ابتدای یک جمله منتقل می شود و موقعیت اصلی معمولا با عنصر نشانه گذاری مشخص می شود

14. The rule of the distribution of the nominal and pronominal anaphora based on the Rhetorical Structure Theory is employed in this paper to analyze the texts from FIDIC Contract Conditions.
[ترجمه ترگمان]قاعده توزیع of اسمی و اسمی بر مبنای تیوری ساختار rhetorical در این مقاله به منظور تجزیه و تحلیل متون از شرایط قرارداد fidic بکار گرفته شده است
[ترجمه گوگل]قاعده توزیع Anaphora اسمی و عددی بر اساس نظریه ساختار افکار است که در این مقاله برای تجزیه و تحلیل متون از شرایط قرارداد FIDIC استفاده می شود

پیشنهاد کاربران

ضمیری


کلمات دیگر: