گندزدایى، ضد عفونى علوم نظامى : رفع الودگى
decontamination
گندزدایى، ضد عفونى علوم نظامى : رفع الودگى
انگلیسی به فارسی
آلایشزدائی
ضدعفونی کردن
انگلیسی به انگلیسی
• disinfection, sterilization, purification
جملات نمونه
1. decontamination experts visited the site of the accident
کارشناسان آلایش بری از محل حادثه دیدن کردند.
2. The land will require public money for decontamination.
[ترجمه ترگمان]زمین برای آلودگی زدایی به پول مردم نیاز خواهد داشت
[ترجمه گوگل]زمین برای تخریب زباله نیاز به پول عمومی دارد
[ترجمه گوگل]زمین برای تخریب زباله نیاز به پول عمومی دارد
3. Future work will specialise in automating floor decontamination, inspection and reassembly of steam safety valves and taking samples after accidents.
[ترجمه ترگمان]کار آینده در خودکار کردن آلودگی زدایی در زمین، بازرسی و تخلیه دریچه های ایمنی بخار و گرفتن نمونه ها بعد از تصادف، به کار خواهد رفت
[ترجمه گوگل]کارهای آینده در اتوماسیون اتوماتیک ضدعفونی کننده کف، بازرسی و بازسازی شیرهای ایمنی بخار و نمونه برداری پس از حوادث متخصص خواهد بود
[ترجمه گوگل]کارهای آینده در اتوماسیون اتوماتیک ضدعفونی کننده کف، بازرسی و بازسازی شیرهای ایمنی بخار و نمونه برداری پس از حوادث متخصص خواهد بود
4. Decompression and decontamination by transanal ileus tube is effective complement for stage resection and primary anastomosis.
[ترجمه ترگمان]Decompression و آلودگی زدایی توسط لوله transanal مکمل، مکمل موثری برای مرحله resection و anastomosis اولیه می باشد
[ترجمه گوگل]Decompression و ضدعفونی کردن توسط لوله ایروان ترانزال مکمل موثر برای برداشتن مرحله و آناستوموز اولیه است
[ترجمه گوگل]Decompression و ضدعفونی کردن توسط لوله ایروان ترانزال مکمل موثر برای برداشتن مرحله و آناستوموز اولیه است
5. The Air Shower can solve many of your decontamination problems.
[ترجمه ترگمان]دوش آب می تواند بسیاری از مشکلات آلودگی زدایی شما را حل کند
[ترجمه گوگل]دوش هوا می تواند بسیاری از مشکلات ضدعفونی کننده خود را حل کند
[ترجمه گوگل]دوش هوا می تواند بسیاری از مشکلات ضدعفونی کننده خود را حل کند
6. They recommend routine decontamination of mobile phones with alcohol - containing disinfectants.
[ترجمه ترگمان]آن ها ضد عفونی کردن روتین تلفن های همراه با disinfectants حاوی الکل را توصیه می کنند
[ترجمه گوگل]آنها تصفیه معمول تلفن های همراه با ضدعفونی کننده های الکل را توصیه می کنند
[ترجمه گوگل]آنها تصفیه معمول تلفن های همراه با ضدعفونی کننده های الکل را توصیه می کنند
7. And a decontamination, sterilization, anti - static, the dust effect.
[ترجمه ترگمان]و ضد عفونی کردن، ضدعفونی کردن، آنتی استاتیک، اثر گرد و غبار
[ترجمه گوگل]و ضدعفونی کردن، ضدعفونی کردن، ضد استاتیک، اثر گرد و غبار
[ترجمه گوگل]و ضدعفونی کردن، ضدعفونی کردن، ضد استاتیک، اثر گرد و غبار
8. By doing the activities room, decontamination, dust - free shop has a professional and technical.
[ترجمه ترگمان]با انجام کار در اتاق فعالیت ها، ضد عفونی کردن، مغازه عاری از گرد و غبار یک متخصص فنی و حرفه ای دارد
[ترجمه گوگل]با انجام فعالیت اتاق، ضدعفونی کردن، فروشگاه گرد و غبار، حرفه ای و فنی است
[ترجمه گوگل]با انجام فعالیت اتاق، ضدعفونی کردن، فروشگاه گرد و غبار، حرفه ای و فنی است
9. The separation and decontamination technology of high purity chloroben should marke further improvements.
[ترجمه ترگمان]جداسازی و ضد عفونی کردن فن آوری خلوص بالا باید باعث بهبود بیشتر شود
[ترجمه گوگل]تکنولوژی جداسازی و تخلیه کلربرن خلوص بالا باید پیشرفت بیشتری داشته باشد
[ترجمه گوگل]تکنولوژی جداسازی و تخلیه کلربرن خلوص بالا باید پیشرفت بیشتری داشته باشد
10. Conclusion The selective intestinal decontamination and the intestinal feeding in the early stage can effectively reduced the rate of enterogenous infection.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری پاک سازی روده ای انتخابی و تغذیه روده ای در مراحل اولیه می تواند به طور موثر میزان آلودگی enterogenous را کاهش دهد
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: ضدعفونی کردن روده انتخابی و تغذیه روده در مرحله اولیه می تواند به طور موثر میزان عفونت های محیطی را کاهش دهد
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: ضدعفونی کردن روده انتخابی و تغذیه روده در مرحله اولیه می تواند به طور موثر میزان عفونت های محیطی را کاهش دهد
11. In fact, doctors know that only the decontamination of water, not sterilization.
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، پزشکان می دانند که تنها آلودگی زدایی آب، نه استریلیزاسیون
[ترجمه گوگل]در واقع، پزشکان می دانند که تنها تخریب آب، استریلیزاسیون نیست
[ترجمه گوگل]در واقع، پزشکان می دانند که تنها تخریب آب، استریلیزاسیون نیست
12. To undertake painting, design and manufacture of decontamination installation commissioning, implementation of turnkey one - stop service.
[ترجمه ترگمان]برای به عهده گرفتن نقاشی، طراحی و ساخت آلودگی زدایی نصب، اجرای یک سرویس توقف اضطراری است
[ترجمه گوگل]برای انجام نقاشی، طراحی و ساخت راه اندازی نصب و راه اندازی ضد انفجار نصب، اجرای خدمات تکمیل یک کلید کامل
[ترجمه گوگل]برای انجام نقاشی، طراحی و ساخت راه اندازی نصب و راه اندازی ضد انفجار نصب، اجرای خدمات تکمیل یک کلید کامل
13. BAMBOO CHARCOAL SPONGE HAS FUNCTIONS OF DECONTAMINATION, STERILIZATION.
[ترجمه ترگمان]bamboo charcoal SPONGE (bamboo charcoal)دارای عملکرد decontamination، sterilization است
[ترجمه گوگل]اسپلنس بامبو دارای عملکرد ضد انعقاد، استریلیزاسیون است
[ترجمه گوگل]اسپلنس بامبو دارای عملکرد ضد انعقاد، استریلیزاسیون است
14. Pure snow at bottom, decontamination this world, decontamination recognize the person's heart!
[ترجمه ترگمان]برف خالص در پایین، ضد عفونی کردن این دنیا، ضد عفونی کردن قلب فرد است!
[ترجمه گوگل]خالص برف در پایین، ضدعفونی کردن این جهان، ضدعفونی کردن، قلب فرد را تشخیص می دهد!
[ترجمه گوگل]خالص برف در پایین، ضدعفونی کردن این جهان، ضدعفونی کردن، قلب فرد را تشخیص می دهد!
پیشنهاد کاربران
پاک سازی
آلودگی زدایی
میکروب زدایی
( ساختمان ) پاکسازی محل انجام پروژه
رفع آلودگی
کلمات دیگر: