کم کردن سرعت
slow up
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• decrease in speed
جملات نمونه
1. We slowed up when we saw the police.
[ترجمه ترگمان]وقتی پلیس رو دیدیم یواش کردیم
[ترجمه گوگل]هنگامی که پلیس را دیدیم، ما کم شد
[ترجمه گوگل]هنگامی که پلیس را دیدیم، ما کم شد
2. Slow up a bit, or you'll make yourself ill.
[ترجمه ترگمان]یواش یواش، وگرنه خودت را ناخوش خواهی کرد
[ترجمه گوگل]کمی ببندید یا خودتان را بیمار کنید
[ترجمه گوگل]کمی ببندید یا خودتان را بیمار کنید
3. The game slowed up a little in the second half.
[ترجمه ترگمان]بازی در نیمه دوم کم شد
[ترجمه گوگل]این بازی در نیمه دوم کمی کاهش پیدا کرد
[ترجمه گوگل]این بازی در نیمه دوم کمی کاهش پیدا کرد
4. Ian slowed up as he approached the traffic lights.
[ترجمه ترگمان]وقتی به چراغ قرمز نزدیک شد، ایان سرعتش رو کم کرد
[ترجمه گوگل]ایان با نزدیک شدن به چراغ راهنمایی، آهی کشید
[ترجمه گوگل]ایان با نزدیک شدن به چراغ راهنمایی، آهی کشید
5. You should slow up a bit and have a rest.
[ترجمه ترگمان]باید کمی آهسته تر بری و استراحت کنی
[ترجمه گوگل]شما باید کمی ببندید و استراحت کنید
[ترجمه گوگل]شما باید کمی ببندید و استراحت کنید
6. Sales are slowing up.
[ترجمه ترگمان]فروش به سرعت کم می شود
[ترجمه گوگل]فروش در حال کاهش است
[ترجمه گوگل]فروش در حال کاهش است
7. The introduction of a new code of criminal procedure has also slowed up the system.
[ترجمه ترگمان]معرفی یک قانون جدید از روند کیفری نیز سیستم را کند کرده است
[ترجمه گوگل]معرفی یک کد جدید پرونده کیفری همچنین سیستم را کاهش داده است
[ترجمه گوگل]معرفی یک کد جدید پرونده کیفری همچنین سیستم را کاهش داده است
8. Our driver slowed up as we approached the ruts in the road.
[ترجمه ترگمان]همچنان که به شیارها در جاده نزدیک می شدیم، راننده ما آهسته تر می شد
[ترجمه گوگل]راننده ما، وقتی که به جاده ها نزدیک شدیم، آهسته تر شد
[ترجمه گوگل]راننده ما، وقتی که به جاده ها نزدیک شدیم، آهسته تر شد
9. The Glory showed no sign of slowing up.
[ترجمه ترگمان]افتخار نشان نداد که سرعتش کم شده است
[ترجمه گوگل]جلال هیچ نشانه ای از کند شدن را نشان نداد
[ترجمه گوگل]جلال هیچ نشانه ای از کند شدن را نشان نداد
10. Another sign loomed ahead and she frowned into the darkness, slowing up as she approached it.
[ترجمه ترگمان]یک تابلوی دیگر جلو آمد و او در تاریکی اخم کرد و وقتی به آن نزدیک شد سرعتش را کم کرد
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از نشانه ها رو به جلو حرکت کرد و او را به تاریکی فرو کرد، و آن را به او نزدیک کرد
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از نشانه ها رو به جلو حرکت کرد و او را به تاریکی فرو کرد، و آن را به او نزدیک کرد
11. I was almost at the corner of Stuart Street when a car slowed up into the corner of my eye.
[ترجمه ترگمان]تقریبا در گوشه خیابان استوارت بودم که اتومبیل در گوشه چشمم یواش کرد
[ترجمه گوگل]تقریبا در گوشه ای از خیابان استوارت بودم که یک ماشین به گوشه چشمم افتاده بود
[ترجمه گوگل]تقریبا در گوشه ای از خیابان استوارت بودم که یک ماشین به گوشه چشمم افتاده بود
12. Slow up and walk my pace.
[ترجمه ترگمان]آهسته و آهسته راه می روم
[ترجمه گوگل]آهسته بکشید و قدم بزنید
[ترجمه گوگل]آهسته بکشید و قدم بزنید
13. All this paperwork has really slowed up our application process.
[ترجمه ترگمان]تمام این تشریفات واقعا روند درخواست ما را کاهش داده است
[ترجمه گوگل]تمام این پرونده ها واقعا فرآیند درخواست ما را آهسته کرده است
[ترجمه گوگل]تمام این پرونده ها واقعا فرآیند درخواست ما را آهسته کرده است
14. We have emphasized the early, slow up the characteristics of steep decline in the bull market.
[ترجمه ترگمان]ما بر روی نشانه های کاهش شدید کاهش شدید در بازار گاو تاکید کردیم
[ترجمه گوگل]ما در ابتدا تاکید کرده ایم، ویژگی های کاهش سریع در بازار گاو را کند می کند
[ترجمه گوگل]ما در ابتدا تاکید کرده ایم، ویژگی های کاهش سریع در بازار گاو را کند می کند
پیشنهاد کاربران
آرام تر کردن، کم کردن فعالیت، کاهش تأثیر چیزی
کلمات دیگر: