چپاول، تاراج، یغما، غارت، ویران سازی، ویرانگری
depredation
چپاول، تاراج، یغما، غارت، ویران سازی، ویرانگری
انگلیسی به فارسی
غارت ،تاراج
تخریب
انگلیسی به انگلیسی
• ravishing; plundering, pillaging
depredations are attacks which are made in order to steal or destroy something; an old-fashioned word.
depredations are attacks which are made in order to steal or destroy something; an old-fashioned word.
مترادف و متضاد
devastation, destruction
Synonyms: burglary, crime, desecration, desolation, despoiling, laying waste, marauding, pillage, plunder, ransacking, rapine, ravaging, robbery, sacking, spoliation, stealing, theft, wasting
Antonyms: boon, construction, goodness, miracle, wonder
جملات نمونه
1. the depredation of cities by the mongols
تاراج شهرها توسط مغولان
2. The sea makes depredations on the land.
[ترجمه ترگمان]دریا به شدت به زمین می افتد
[ترجمه گوگل]دریا باعث تخریب زمین می شود
[ترجمه گوگل]دریا باعث تخریب زمین می شود
3. Much of the region's environmental depredation is a result of poor planning.
[ترجمه ترگمان]بخش عمده ای از اثرات زیست محیطی منطقه ناشی از برنامه ریزی ضعیف است
[ترجمه گوگل]بسیاری از تخریب محیط زیست منطقه ناشی از برنامه ریزی ضعیف است
[ترجمه گوگل]بسیاری از تخریب محیط زیست منطقه ناشی از برنامه ریزی ضعیف است
4. The entire area has suffered the depredations of war.
[ترجمه ترگمان]کل منطقه از تاراج جنگ آسیب دیده است
[ترجمه گوگل]کل منطقه از تخریب جنگ رنج می برد
[ترجمه گوگل]کل منطقه از تخریب جنگ رنج می برد
5. Most southern towns have suffered from the reckless depredation of the armed gang.
[ترجمه ترگمان]بیشتر شهرهای جنوبی از the بی باک باند مسلح رنج برده اند
[ترجمه گوگل]بیشتر شهرهای جنوب از رنج بی پروایی باند مسلح رنج می برند
[ترجمه گوگل]بیشتر شهرهای جنوب از رنج بی پروایی باند مسلح رنج می برند
6. The town survived the depredations of marauding gangs.
[ترجمه ترگمان]این شهر از the گروه های دزدی جان سالم به در برد
[ترجمه گوگل]این شهر از تخریب باندهای مزاحم جان سالم به در برد
[ترجمه گوگل]این شهر از تخریب باندهای مزاحم جان سالم به در برد
7. Davis's depredations received a public airing at last when he sued the Hamilton Times for libel in 186
[ترجمه ترگمان]depredations دیویس در سال گذشته هنگامی که او از هامیلتون تایمز برای تهمت زدن شکایت کرد، پخش عمومی را دریافت کرد
[ترجمه گوگل]در نهایت، هنگامی که او در 186 هاملتن تایمز شکایت کرد، مجازات های دیویس در دادگاه عمومی پخش شد
[ترجمه گوگل]در نهایت، هنگامی که او در 186 هاملتن تایمز شکایت کرد، مجازات های دیویس در دادگاه عمومی پخش شد
8. Hayes, however, took no action to end depredations against blacks who wanted to vote.
[ترجمه ترگمان]با این حال، هیز هیچ اقدامی برای پایان بخشیدن به depredations علیه سیاهپوستان انجام نداد که می خواستند رای بدهند
[ترجمه گوگل]هیز، با این حال، هیچ اقدامی برای پایان دادن به تخریب علیه سیاهپوستان که مایل به رأی دادن بودند، اقدام نکرد
[ترجمه گوگل]هیز، با این حال، هیچ اقدامی برای پایان دادن به تخریب علیه سیاهپوستان که مایل به رأی دادن بودند، اقدام نکرد
9. So, despite the great depredations of the slave trade, there was demographic growth.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، علی رغم the بزرگ تجارت برده، رشد جمعیت شناختی وجود داشت
[ترجمه گوگل]بنابراین، علیرغم تظاهرات بزرگ برده داری، رشد جمعیتی وجود داشت
[ترجمه گوگل]بنابراین، علیرغم تظاهرات بزرگ برده داری، رشد جمعیتی وجود داشت
10. Obviously no species could withstand such depredations for long, although the present losses of habitat may be considered even more serious.
[ترجمه ترگمان]بدیهی است که هیچ گونه امکان چنین depredations را برای مدت طولانی تحمل نخواهد کرد، هر چند که خسارت های موجود در زیستگاه ممکن است حتی جدی تر نیز تلقی شود
[ترجمه گوگل]بدیهی است که هیچ گونه گونه نمی تواند به مدت طولانی در برابر چنین تخلفاتی مقاومت کند، اگرچه زیان های فعلی زیستگاه ممکن است حتی بیشتر در نظر گرفته شود
[ترجمه گوگل]بدیهی است که هیچ گونه گونه نمی تواند به مدت طولانی در برابر چنین تخلفاتی مقاومت کند، اگرچه زیان های فعلی زیستگاه ممکن است حتی بیشتر در نظر گرفته شود
11. However the depredation and waste of water is serious in water diversion project.
[ترجمه ترگمان]با این حال آب خوردن و هدر دادن آب در پروژه انحرافی آب جدی است
[ترجمه گوگل]با این حال تخریب و دفع آب در پروژه انحراف آب جدی است
[ترجمه گوگل]با این حال تخریب و دفع آب در پروژه انحراف آب جدی است
12. In essence, officers must give up the depredation conception remained and accept the exchange conception.
[ترجمه ترگمان]در اصل، افسران باید مفهوم depredation را تسلیم کنند و مفهوم تبادل را بپذیرند
[ترجمه گوگل]در اصل، افسران باید مفهوم تخریب را کنار بگذارند و تصور مبادله را بپذیرند
[ترجمه گوگل]در اصل، افسران باید مفهوم تخریب را کنار بگذارند و تصور مبادله را بپذیرند
13. The ultimate cause is that the strong depredation and expansion of urbanization lead to discordance between regions, cities and rural areas.
[ترجمه ترگمان]دلیل نهایی این است که توسعه قوی و گسترش شهرنشینی منجر به discordance بین مناطق، شهرها و مناطق روستایی می شود
[ترجمه گوگل]دلیل نهایی این است که انحطاط قوی و گسترش شهرنشینی منجر به اختلاف بین مناطق، شهرها و مناطق روستایی می شود
[ترجمه گوگل]دلیل نهایی این است که انحطاط قوی و گسترش شهرنشینی منجر به اختلاف بین مناطق، شهرها و مناطق روستایی می شود
14. The processes of depredation, amortization, and depletion discussed in this chapter all have a common goal.
[ترجمه ترگمان]فرایندهای depredation، amortization و استهلاک که در این فصل به آن ها پرداختیم یک هدف مشترک دارند
[ترجمه گوگل]فرآیندهای تخریب، استهلاک و تخریب مورد بحث در این فصل همه اهداف مشترک دارند
[ترجمه گوگل]فرآیندهای تخریب، استهلاک و تخریب مورد بحث در این فصل همه اهداف مشترک دارند
15. Depredation and war with clear always.
[ترجمه ترگمان]جنگ و جنگ همیشه روشن است
[ترجمه گوگل]انهدام و جنگ با همیشه روشن است
[ترجمه گوگل]انهدام و جنگ با همیشه روشن است
the depredation of cities by the Mongols
تاراج شهرها توسط مغولان
an attempt to lessen the depredations of that widespread disease
کوشش در کاستن میزان ویرانگریهای آن بیماری همهگیر
پیشنهاد کاربران
یغماگری
کلمات دیگر: