زیادی قیمت گذاشتن (روی کالا)، بیش از حد قیمت گذاردن
overprice
زیادی قیمت گذاشتن (روی کالا)، بیش از حد قیمت گذاردن
انگلیسی به فارسی
بیش از حد قیمت گذاردن
انگلیسی به انگلیسی
• price too high
جملات نمونه
1. These shoes are very nice, but they're terribly overpriced.
[ترجمه ترگمان]این کفش ها خیلی خو به، اما بیش از حد گرون هستن
[ترجمه گوگل]این کفش بسیار خوب است، اما آنها به شدت بیش از حد قیمت دارند
[ترجمه گوگل]این کفش بسیار خوب است، اما آنها به شدت بیش از حد قیمت دارند
2. Hotel rooms in the city are ridiculously overpriced during the festival.
[ترجمه ترگمان]اتاق های هتل در شهر به طرز مسخره ای بیش از حد گران شده در طول جشنواره است
[ترجمه گوگل]اتاق های هتل در شهر در طول جشنواره مسخره ای بیش از حد است
[ترجمه گوگل]اتاق های هتل در شهر در طول جشنواره مسخره ای بیش از حد است
3. Some contracts were, on average, overpriced; while for others the average price was too low.
[ترجمه ترگمان]بعضی از قراردادها به طور متوسط بیش از حد گران بودند؛ در حالی که برای بقیه قیمت متوسط خیلی پایین بود
[ترجمه گوگل]بعضی از قراردادها به طور متوسط بیش از حد بود در حالی که برای دیگران قیمت متوسط خیلی کم بود
[ترجمه گوگل]بعضی از قراردادها به طور متوسط بیش از حد بود در حالی که برای دیگران قیمت متوسط خیلی کم بود
4. It's generally agreed that drugs are overpriced in Britain.
[ترجمه ترگمان]به طور کلی توافق شده است که مواد مخدر در بریتانیا بیش از حد گران است
[ترجمه گوگل]به طور کلی توافق شده است که مواد مخدر در بریتانیا بیش از حد است
[ترجمه گوگل]به طور کلی توافق شده است که مواد مخدر در بریتانیا بیش از حد است
5. Other record companies offered long, fattening lunches in over-priced restaurants as part of the deal-making process.
[ترجمه ترگمان]شرکت های ضبط دیگر غذاهای بلند و fattening را به عنوان بخشی از فرآیند تصمیم گیری عرضه کردند
[ترجمه گوگل]شرکت های ضبط دیگر شرکت های طولانی و ناهار چاشتی را در رستوران های بیش از حد قیمت به عنوان بخشی از روند معامله ارائه می دهند
[ترجمه گوگل]شرکت های ضبط دیگر شرکت های طولانی و ناهار چاشتی را در رستوران های بیش از حد قیمت به عنوان بخشی از روند معامله ارائه می دهند
6. Domestically produced cars are overpriced while prices for imported cars verge on the absurd.
[ترجمه ترگمان]اتومبیل های تولید داخل به صورت داخلی گران قیمت هستند، در حالی که قیمت خودروهای وارداتی در آستانه احمقانه است
[ترجمه گوگل]اتومبیل های داخلی تولید می شوند، در حالی که قیمت خودروهای وارداتی به پوچی رسیده است
[ترجمه گوگل]اتومبیل های داخلی تولید می شوند، در حالی که قیمت خودروهای وارداتی به پوچی رسیده است
7. As long as there is an alternative, over-pricing ultimately brings its own downfall.
[ترجمه ترگمان]تا زمانی که یک جایگزین وجود داشته باشد، قیمت گذاری بیش از حد در نهایت باعث سقوط خودش می شود
[ترجمه گوگل]تا زمانی که یک جایگزین وجود دارد، بیش از حد قیمت گذاری در نهایت سقوط خود را به ارمغان می آورد
[ترجمه گوگل]تا زمانی که یک جایگزین وجود دارد، بیش از حد قیمت گذاری در نهایت سقوط خود را به ارمغان می آورد
8. Automakers discounted their overpriced cars.
[ترجمه ترگمان]automakers اتومبیل های گران قیمت خود را تخفیف دادند
[ترجمه گوگل]خودروسازان خودروهای برافراشته خود را تخفیف دادند
[ترجمه گوگل]خودروسازان خودروهای برافراشته خود را تخفیف دادند
9. Most network marketing companies overprice their products. This hinders repeat sales.
[ترجمه ترگمان]اغلب شرکت های بازاریابی شبکه محصولات خود را باز می کنند این مانع فروش تکرار می شود
[ترجمه گوگل]بیشتر شرکت های بازاریابی شبکه بیش از محصولاتشان را بیش از پیش خریداری می کنند این باعث تکرار فروش می شود
[ترجمه گوگل]بیشتر شرکت های بازاریابی شبکه بیش از محصولاتشان را بیش از پیش خریداری می کنند این باعث تکرار فروش می شود
10. Any property which does not sell within six weeks is overpriced.
[ترجمه ترگمان]هر ملکی که ظرف شش هفته فروخته نمی شود گران قیمت است
[ترجمه گوگل]هر دارایی که در عرض شش هفته فروخته نمی شود بیش از حد است
[ترجمه گوگل]هر دارایی که در عرض شش هفته فروخته نمی شود بیش از حد است
11. It might be on sale, but it was way overpriced to begin with.
[ترجمه ترگمان]شاید فروش باشه اما از اونجا که شروع شد خیلی گرون بود
[ترجمه گوگل]این ممکن است در فروش باشد، اما برای پیشگویی از پیش تعیین شده بود
[ترجمه گوگل]این ممکن است در فروش باشد، اما برای پیشگویی از پیش تعیین شده بود
12. They complained that the Law of Similars often obliged them to use overpriced components, handicapping their products in world markets.
[ترجمه ترگمان]آن ها شکایت کردند که قانون of اغلب آن ها را مجبور می کند که از مولفه های گران قیمت و پیش بینی نتیجه محصولاتشان در بازارهای جهانی استفاده کنند
[ترجمه گوگل]آنها شکایت کردند که قانون Similars غالبا آنها را مجبور به استفاده از اجزای بیش از حد شده است، و محصولات خود را در بازارهای جهانی از دست می دهند
[ترجمه گوگل]آنها شکایت کردند که قانون Similars غالبا آنها را مجبور به استفاده از اجزای بیش از حد شده است، و محصولات خود را در بازارهای جهانی از دست می دهند
13. When we gave it a tightfisted 52% in Issue 7 our main bone of contention was that it was ridiculously overpriced.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که ما یک tightfisted ۵۲ % در شماره ۷ به آن دادیم، مساله اصلی مشاجره این بود که به طرز مسخره ای گران شد
[ترجمه گوگل]هنگامی که ما آن را 52 در صد ضعیف کردیم در شماره 7 عضوی اصلی ما در مورد این بود که مضحکانه بیش از حد بود
[ترجمه گوگل]هنگامی که ما آن را 52 در صد ضعیف کردیم در شماره 7 عضوی اصلی ما در مورد این بود که مضحکانه بیش از حد بود
14. Blackburn Rovers have spent £10 million so far and seem willing to lash out even more on overpriced players.
[ترجمه ترگمان]Rovers Blackburn ۱۰ میلیون پوند برای ضربه زدن به بازیکنان گران قیمت خرج کرده اند
[ترجمه گوگل]بلکبرن روورز تا کنون 10 میلیون پوند هزینه کرده است و به نظر می آید که حتی بیش از بازیکنان با درآمد بیش از حد خراب شود
[ترجمه گوگل]بلکبرن روورز تا کنون 10 میلیون پوند هزینه کرده است و به نظر می آید که حتی بیش از بازیکنان با درآمد بیش از حد خراب شود
overpriced shoes
کفشهای گران (زیاد قیمت گذاری شده)
پیشنهاد کاربران
گران در حدی که نمی ارزد
گران ( بیش از ارزش ذاتی قیمت گذاری شده )
کلمات دیگر: