1. Fear not that thy life shall come to an end, but rather fear that it shall never have a beginning.
[ترجمه ترگمان]ترس از آن نیست که زندگی تو به پایان برسد، بلکه از آن است که دیگر شروع نخواهد شد
[ترجمه گوگل]ترس ندارم که زندگی تو به پایان برسد، بلکه ترس از اینکه هیچگز آغاز نخواهد کرد
2. All good things must come to an end.
[ترجمه ترگمان]همه چیزهای خوب باید به آخر برسد
[ترجمه گوگل]تمام چیزهای خوب باید به سرانجام برسند
3. Fear not that the life shall come to an end, but rather fear that it shall never have a beginning.
[ترجمه ترگمان]ترس از آن نیست که زندگی به پایان برسد، بلکه از آن بیم دارد که هرگز آغاز نخواهد شد
[ترجمه گوگل]ترس نیست که زندگی به پایان برسد، بلکه ترس از آن است که هرگز آغاز نخواهد کرد
4. Fear not that the lift shall come to an end ,but rather fear that it shall never have a beginning. ——J. H.
[ترجمه ترگمان]بیم آن نمی رود که آسانسور به پایان برسد، بلکه از آن بیم دارد که هرگز آغاز نخواهد شد جی ه
[ترجمه گوگل]ترس نیست که آسانسور به پایان برسد، بلکه ترس از آن است که هرگز آغاز نخواهد کرد - ج H
5. All good things come to an end.
[ترجمه ترگمان]همه چیز خوب به پایان می رسد
[ترجمه گوگل]همه چیزهای خوب به پایان رسیده است
6. Come to an end only lonely melancholy is a taste of life.
[ترجمه ترگمان]بس است، تنها اندوه تنها، مزه زندگی است
[ترجمه گوگل]به پایان برسیم تنها ملال و تنهایی یک طعم و مزه زندگی است
7. Everyone wishes the war would come to an end soon.
[ترجمه ترگمان]همه آرزو می کنند که جنگ به زودی به پایان برسد
[ترجمه گوگل]هر کس بخواهد جنگ به زودی پایان یابد
8. Love will never come to an end.
[ترجمه ترگمان]عشق هرگز به پایان نخواهد رسید
[ترجمه گوگل]عشق هرگز پایان نخواهد یافت
9. Murphy's final year had come to an end and the loathsome boy remained without employment.
[ترجمه ترگمان]سال آخر مورفی به پایان رسیده بود و پسرک نفرت انگیز بدون کار باقی مانده بود
[ترجمه گوگل]سال آخر مورفی به پایان رسید و پسر خجالتی بدون استخدام باقی ماند
10. The negotiations will come to an end unless someone comes forward with a new proposal.
[ترجمه ترگمان]مذاکرات به پایان خواهند رسید مگر اینکه کسی با پیشنهاد جدیدی پیش بیاید
[ترجمه گوگل]مذاکرات به پایان خواهد رسید مگر اینکه کسی با پیشنهادی جدید مواجه شود
11. Our conversation seems to have come to an end.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد گفتگوی ما به پایان رسیده است
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد مکالمه ما پایان یافته است
12. An offer may be so expressed as to come to an end on the occurence of a condition.
[ترجمه ترگمان]یک پیشنهاد ممکن است به این شکل بیان شود که به انتهای شرط به پایان برسد
[ترجمه گوگل]یک پیشنهاد ممکن است به گونه ای بیان شود که پایان وقوع یک وضعیت را به پایان برساند
13. But this great Assyrian Christian civilization would come to an end in 1300 A . D.
[ترجمه ترگمان]اما این تمدن مسیحی آشوری در سال ۱۳۰۰ به پایان خواهد رسید د
[ترجمه گوگل]اما این تمدن مسیحی بزرگ مسیحی در سال 1300 میلادی پایان می یابد د
14. My hon. Friend will be glad to know that the denial of information will shortly come to an end.
[ترجمه ترگمان]عزیزم دوست خواهد بود بداند که انکار اطلاعات به زودی به پایان خواهد رسید
[ترجمه گوگل]صادقانه دوست خوشحال خواهد شد که بداند که انکار اطلاعات به زودی پایان خواهد یافت