کلمه جو
صفحه اصلی

causative verb

انگلیسی به انگلیسی

• verb denoting causation (grammar)

پیشنهاد کاربران

فعل دارای وجه سببی مانند make, have, let,
فعلی که در آن کسی موجب ( مجبور - اجازه ) می شود کس دیگری کاری را انجام دهد


causative verb ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: فعل سببی
تعریف: ← سببی


کلمات دیگر: