کلمه جو
صفحه اصلی

itching


معنی : خارش، خارشک، خنش
معانی دیگر : جرب، خارش کننده، خارش دار

انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of, concerning, or marked by a tingling or irritation of the skin.

(2) تعریف: of, concerning, having, or marked by a restless craving or desire.
اسم ( noun )
• : تعریف: an itch.

- an itching for adventure
[ترجمه ترگمان] خارش برای ماجراجویی
[ترجمه گوگل] خارش برای ماجراجویی

• itchiness, scratchiness, itchy sensation which leads to scratching; longing, craving, desire
of or pertaining to a tingling or an irritation of the skin; of or pertaining to a restless longing or craving

مترادف و متضاد

خارش (اسم)
trouble, itch, itching, pruritus, scabies, prurience, pruriency

خارشک (اسم)
itch, itching, scabies, prurience, pruriency, restlessness

خنش (اسم)
itch, itching, prurigo

جملات نمونه

1. itching socks
جوراب های خارش آور

2. i am itching for them to leave so that i can go to bed
خیلی دلم می خواهد آنها بروند تا بتوانم بخوابم.

3. they were itching to start a fight
آنها دنبال بهانه می گشتند که کتک کاری راه بیاندازند.

4. have an itching palm
(عامیانه) 1- شهوت پول داشتن 2- اهل رشوه بودن

5. He was itching to hear the results.
[ترجمه ترگمان]او به خارش افتاده بود تا نتایج را بشنود
[ترجمه گوگل]او خیره شد تا نتایج را بشنود

6. The crowd was itching for a fight.
[ترجمه ترگمان]جمعیت به دنبال دعوا گشت
[ترجمه گوگل]جمعیت برای خنده یک خارش بود

7. The lad's itching to go to university.
[ترجمه ترگمان]پسرک دلش می خواست به دانشگاه برود
[ترجمه گوگل]خارش خانم برای رفتن به دانشگاه

8. It may be that the itching is caused by contact with irritant material.
[ترجمه ترگمان]شاید خارش ناشی از تماس با مواد تحریک کننده باشد
[ترجمه گوگل]ممکن است که خارش ناشی از تماس با ماده مضر باشد

9. This cream will reduce the itching.
[ترجمه ترگمان]این کرم خارش را کاهش می دهد
[ترجمه گوگل]این کرم خارش را کاهش می دهد

10. By four o'clock I was itching for the meeting to end.
[ترجمه ترگمان]تا ساعت چهار تنم به خارش افتاد
[ترجمه گوگل]چهار ساعت بعد برای پایان جلسه خشن شدم

11. I'm itching to tell you the news!
[ترجمه ترگمان]دلم می خواهد اخبار را به تو بگویم!
[ترجمه گوگل]من خندان هستم تا اخبار شما را بگویم

12. He's itching to get back to work.
[ترجمه ترگمان]دلش می خواهد برگردد سر کار
[ترجمه گوگل]او خارش می دهد تا به کار بازگردد

13. I was itching to get involved and to bring my own theories into practice.
[ترجمه ترگمان]من برای درگیر شدن و آوردن نظریه های خودم در عمل به خارش افتاده بودم
[ترجمه گوگل]من خارش بودم تا درگیر شود و نظریه های خودم را به کار بگیرم

14. This itching is driving me mad.
[ترجمه ترگمان]این خارش داره منو دیوونه می کنه
[ترجمه گوگل]این خارش من را رنجیده است

15. He was itching for a chance to show how good he was.
[ترجمه ترگمان]دلش می خواست فرصتی پیدا کند که نشان دهد چه آدم خوبی است
[ترجمه گوگل]او برای شانس نشان داد که چقدر خوب است

پیشنهاد کاربران

به دنبال

خارش آور

به دنبال بهانه بودن


کلمات دیگر: