1. her mischievous letter
نامه ی فتنه انگیز او
2. the mischievous look in that girl's eyes
حالت شیطنت آمیز چشمان آن دختر
3. we must find a teacher who can civilize these mischievous children
باید معلمی پیدا کنیم که این بچه های شرور را آدم کند.
4. Their sons are noisy and mischievous.
[ترجمه Erfaneh] پسران آن ها خیلی شلوغ و شیطون هستند
[ترجمه ترگمان]پسرانشان شلوغ و شریرانه هستند
[ترجمه گوگل]پسرانشان شلوغ و بدبخت هستند
5. She has a mischievous sense of humour.
[ترجمه ترگمان]او حس شوخ طبعی شیطنت آمیزی دارد
[ترجمه گوگل]او حس حسابی طنز دارد
6. She yelled at her mischievous child.
[ترجمه ترگمان]او به بچه شرور خود نعره می کشید
[ترجمه گوگل]او در کودک فجیع خود فریاد زد:
7. The mischievous boys blackguarded about the school.
[ترجمه ترگمان]بچه های شرور در مدرسه پرسه می زنند
[ترجمه گوگل]پسران بدبخت در مورد مدرسه مشغول به کار هستند
8. Gabby looked at him with a mischievous grin.
[ترجمه ترگمان]گبی با پوزخندی شریرانه به او نگاه کرد
[ترجمه گوگل]گاببی به او نگاه کرد و فریاد زد
9. He was saucy and mischievous when he was working.
[ترجمه ترگمان]موقعی که داشت کار می کرد، این مرد گستاخ و موذی بود
[ترجمه گوگل]او وقتی که کار می کرد، عصبانی بود و بدبخت بود
10. A mischievous cur must be tied short.
[ترجمه ترگمان]یک سگ موذی باید کوتاه باشد
[ترجمه گوگل]جسد بدبخت باید کوتاه باشد
11. Whatever will become of the mischievous boy if he keeps behaving like that?
[ترجمه ترگمان]اگر این طور رفتار کند، هر چه به این پسرک بدجنس تبدیل بشود چه خواهد شد؟
[ترجمه گوگل]اگر چنین رفتار کند، چه خواهد شد از پسر بدخواه؟
12. There was a mischievous twinkle in his eyes.
[ترجمه ترگمان]برقی شریرانه در چشمانش درخشید
[ترجمه گوگل]چشمک زدن در چشم او وجود دارد
13. There was a mischievous glint in his eye.
[ترجمه ترگمان]برق شرارت در چشمش درخشید
[ترجمه گوگل]در چشم او زخم بدبختی داشت
14. A mischievous gleam lit up her eyes.
[ترجمه ترگمان]برق شیطنت در چشمانش درخشید
[ترجمه گوگل]چشمک بزرگی چشمهایش را روشن کرد
15. He's as mischievous as a monkey!
[ترجمه ترگمان]مثل یک میمون موذی است!
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک میمون عصبانی است!