1. a conscript army
ارتش متشکل از سربازان وظیفه (در مقابل ارتش متشکل از سربازان داوطلب و حرفه ای: volunteer army)
2. One young conscript rose with a message of thanks, his voice choked with emotion.
[ترجمه ترگمان]یک سرباز جوان با پیغامی از جا برخاست و با صدایی که از فرط هیجان نفسش بند آمده بود، برخاست
[ترجمه گوگل]یکی از سربازان جوان با یک پیام از لطف، با صدایی که از احساسات خسته شده بود، بلند شد
3. They proposed to conscript both capital and labour.
[ترجمه ترگمان]آن ها پیشنهاد کردند که هم سرمایه و هم نیروی کار را از بین ببرند
[ترجمه گوگل]آنها پیشنهاد کردند که سرمایه و نیروی کار را بپردازند
4. Governor Davis wanted to conscript parents as homework helpers.
[ترجمه ترگمان]فرماندار دیویس می خواست پدر و مادر را به عنوان دستیار مشق کند
[ترجمه گوگل]فرماندار دیویس می خواست پدر و مادرش را به عنوان مشاور کمک به مشاغل مشغول به کار کند
5. I have an introduction to L, an army conscript.
[ترجمه ترگمان]من یک سرباز وظیفه ارتش دارم که یک سرباز وظیفه ارتش است
[ترجمه گوگل]من مقدمه ای برای L، یک سرباز ارتش دارم
6. To conscript more victims, you need a proper network.
[ترجمه ترگمان]برای کمک به قربانیان بیشتر، شما به یک شبکه مناسب نیاز دارید
[ترجمه گوگل]برای قربانی شدن بیشتر قربانیان، شما نیاز به یک شبکه مناسب دارید
7. She could do without large conscript armies to defend land frontiers and needed long-service troops who could be employed overseas for long periods.
[ترجمه ترگمان]او می توانست بدون ارتش سرباز وظیفه بزرگ برای دفاع از مرزه ای زمین و نیاز به نیروهایی که برای مدت طولانی در خارج از کشور استخدام می شوند، انجام دهد
[ترجمه گوگل]او می توانست بدون ارتش بزرگ ارتش برای دفاع از مرزهای مرزی و نیاز به نیروهای نظامی طولانی که می توانستند برای مدت طولانی در خارج از کشور کار کنند، انجام می شد
8. Some have conscript armies, others do not.
[ترجمه ترگمان]برخی از سربازان وظیفه پاسداری دارند و برخی دیگر این کار را نمی کنند
[ترجمه گوگل]بعضی از ارتش های ارتش را می گیرند، دیگران نمی کنند
9. Across the road, an army conscript dressed in battle fatigues watches.
[ترجمه ترگمان]در آن طرف جاده، سربازی سرباز سربازی که لباس پوشیده از لباس پوشیده شده بود
[ترجمه گوگل]در سرتاسر جاده، یک ارتش خدمتکار لباس پوشیدن در نبرد خستگی ساعت
10. The practice of allowing a conscript to pay someone to take his place should be continued.
[ترجمه ترگمان]عمل اجازه دادن به یک سرباز وظیفه برای دادن به کسی که باید جای او را بگیرد باید ادامه یابد
[ترجمه گوگل]تمرین اجازه دادن به قاضی برای پرداخت کسی به جای او باید ادامه یابد
11. They conscript both capital and labour.
[ترجمه ترگمان]آن ها هم سرمایه و هم نیروی کار را از بین بردند
[ترجمه گوگل]آنها سرپرست سرمایه و نیروی کار هستند
12. Your body accords with conscript requirement completely.
[ترجمه ترگمان]بدن شما با نیاز سرباز وظیفه به طور کامل سازگاری دارد
[ترجمه گوگل]بدن شما به طور کامل با نیاز به قاضی موافق است
13. " No, it'd be like dragging in a conscript. "
[ترجمه ترگمان]نه، مثل این بود که آدم یک سرباز را بکشد
[ترجمه گوگل]'نه، این مانند کشیدن در یک قاضی است '
14. What does conscript check - up have is there scar to you can go on specific requirement body?
[ترجمه ترگمان]چه چیزی کنترل وظیفه را از دست می دهد؟ جای زخم روی بدن یک نیاز ویژه وجود دارد؟
[ترجمه گوگل]چه اتفاقی می افتد؟ آیا می توانم به شما آسیب برسانم؟
15. Such were the men Lincoln and Stanton were proposing to conscript.
[ترجمه ترگمان]اینها مردانی بودند که لینکلن و استانتون می خواستند از آن ها سرباز کنند
[ترجمه گوگل]چنین مردانی لینکلن و استونون در حال دعوت کردن بودند