مزد کمینه، حداقل دستمزد، حداقل دستمزد رجوع شود به: living wage
minimum wage
مزد کمینه، حداقل دستمزد، حداقل دستمزد رجوع شود به: living wage
انگلیسی به فارسی
مزد کمینه، حداقل دستمزد
رجوع شود به: living wage
انگلیسی به انگلیسی
• lowest wage or salary that the law will allow
مترادف و متضاد
lowest wage
Synonyms: base pay, living wage
جملات نمونه
1. Raising the minimum wage would ratchet up real incomes in general.
[ترجمه ترگمان]افزایش حداقل دستمزدها، درآمد واقعی را به طور کلی افزایش می دهد
[ترجمه گوگل]افزایش حداقل دستمزد به طور کلی درآمد واقعی را افزایش می دهد
[ترجمه گوگل]افزایش حداقل دستمزد به طور کلی درآمد واقعی را افزایش می دهد
2. The president has proposed a hike in the minimum wage.
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور پیشنهاد افزایش حداقل حقوق را داده است
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور پیشنهاد افزایش حداقل دستمزد را داده است
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور پیشنهاد افزایش حداقل دستمزد را داده است
3. The minimum wage was set at £ 20 an hour.
[ترجمه ترگمان]حداقل دست مزد ۲۰ پوند در ساعت تعیین شده بود
[ترجمه گوگل]حداقل دستمزد در 20 پوند در ساعت تنظیم شده است
[ترجمه گوگل]حداقل دستمزد در 20 پوند در ساعت تنظیم شده است
4. Politically, raising the minimum wage is good for the Democrats.
[ترجمه ترگمان]از لحاظ سیاسی، افزایش حداقل دست مزد برای دموکرات ها خوب است
[ترجمه گوگل]از لحاظ سیاسی، افزایش حداقل دستمزد برای دموکرات ها خوب است
[ترجمه گوگل]از لحاظ سیاسی، افزایش حداقل دستمزد برای دموکرات ها خوب است
5. The minimum wage is designed to help people in low-pay service industries.
[ترجمه ترگمان]حداقل دست مزد برای کمک به افراد در صنایع خدماتی کم درآمد طراحی شده است
[ترجمه گوگل]حداقل دستمزد برای کمک به افرادی که در صنایع کم هزینه مشغول به کار هستند طراحی شده است
[ترجمه گوگل]حداقل دستمزد برای کمک به افرادی که در صنایع کم هزینه مشغول به کار هستند طراحی شده است
6. Congress has legislated a new minimum wage for workers.
[ترجمه ترگمان]کنگره حداقل حقوق کارگران را قانونی کرده است
[ترجمه گوگل]کنگره حقوق جدیدی را برای کارگران تعیین کرده است
[ترجمه گوگل]کنگره حقوق جدیدی را برای کارگران تعیین کرده است
7. The union scored a triumph in negotiating a minimum wage within the industry.
[ترجمه ترگمان]این اتحادیه یک پیروزی در مذاکره با حداقل حقوق در این صنعت را به ثمر رساند
[ترجمه گوگل]اتحادیه در مذاکره در مورد حداقل دستمزد در صنعت، یک پیروزی را به دست آورد
[ترجمه گوگل]اتحادیه در مذاکره در مورد حداقل دستمزد در صنعت، یک پیروزی را به دست آورد
8. Their calculations were based on a notional minimum wage.
[ترجمه ترگمان]محاسبات آن ها براساس حداقل دست مزد بود
[ترجمه گوگل]محاسبات آنها بر اساس حداقل دستمزد قانونی بود
[ترجمه گوگل]محاسبات آنها بر اساس حداقل دستمزد قانونی بود
9. These people deserve to make more than the minimum wage.
[ترجمه ترگمان]این افراد سزاوار بیش از حداقل دست مزد هستند
[ترجمه گوگل]این افراد سزاوار است که بیش از حداقل دستمزد بپردازند
[ترجمه گوگل]این افراد سزاوار است که بیش از حداقل دستمزد بپردازند
10. This may end efforts to set a minimum wage well above the poverty line.
[ترجمه ترگمان]این ممکن است به تلاش ها برای تنظیم حداقل حقوق بالاتر از خط فقر پایان دهد
[ترجمه گوگل]این ممکن است تلاش کند تا حداقل دستمزد را به خوبی از خط فقر تنظیم کند
[ترجمه گوگل]این ممکن است تلاش کند تا حداقل دستمزد را به خوبی از خط فقر تنظیم کند
11. State minimum wage increase opponents contend that it unfairly disadvantages small businesses and has an adverse competitive impact on many labor-intensive industries.
[ترجمه ترگمان]حداقل حقوق مخالف دولت بر این باور است که این حزب به طور ناعادلانه به تجارت های کوچک ضرر می رساند و تاثیر رقابتی زیان آوری بر بسیاری از صنایع متمرکز کار دارد
[ترجمه گوگل]مخالفان دولت حداقل افزایش دستمزد را افزایش می دهند و معتقدند که آن ها بی عدالتی کسب و کارهای کوچک را ناکارآمد می دانند و تاثیرات نامطلوب رقابت در بسیاری از صنایع پر تنش دارند
[ترجمه گوگل]مخالفان دولت حداقل افزایش دستمزد را افزایش می دهند و معتقدند که آن ها بی عدالتی کسب و کارهای کوچک را ناکارآمد می دانند و تاثیرات نامطلوب رقابت در بسیاری از صنایع پر تنش دارند
12. Nowhere in the world has a minimum wage not caused higher unemployment.
[ترجمه ترگمان]در هیچ کجای دنیا حداقل دستمزدها باعث بیکاری بیشتر نشده است
[ترجمه گوگل]در هیچ جایی در جهان حداقل دستمزد بالاتر از نرخ بیکاری نیست
[ترجمه گوگل]در هیچ جایی در جهان حداقل دستمزد بالاتر از نرخ بیکاری نیست
13. The local shop paid Mino the legal minimum wage, but worked him twice the legal number of hours.
[ترجمه ترگمان]این مغازه محلی حداقل دست مزد حقوقی را به حداقل رساند، اما دو بار در ساعات قانونی به کار پرداخت
[ترجمه گوگل]فروشگاه محلی مینو حقوق حداقل دستمزد قانونی را پرداخت کرد، اما او دو بار تعداد قانونی کار را دو برابر کرد
[ترجمه گوگل]فروشگاه محلی مینو حقوق حداقل دستمزد قانونی را پرداخت کرد، اما او دو بار تعداد قانونی کار را دو برابر کرد
14. Employers and business groups contend that a higher minimum wage would saddle them with higher labor costs.
[ترجمه ترگمان]کارفرمایان و گروه های تجاری ادعا می کنند که حداقل دست مزد بالاتر، آن ها را با هزینه های نیروی کاری بالاتر می برد
[ترجمه گوگل]کارفرمایان و گروه های تجاری ادعا می کنند که حداقل دستمزد بالاتر آنها را با هزینه های بالاتر نیروی کار بالا می برد
[ترجمه گوگل]کارفرمایان و گروه های تجاری ادعا می کنند که حداقل دستمزد بالاتر آنها را با هزینه های بالاتر نیروی کار بالا می برد
15. Raising the minimum wage would ratchet up real incomes where disparities are at their worst and need is most clustered.
[ترجمه ترگمان]افزایش حداقل دست مزد باعث افزایش درآمد واقعی می شود که در آن تفاوت ها در بدترین حالت خود هستند و نیاز به خوشه بندی است
[ترجمه گوگل]افزایش حداقل دستمزد، درآمد واقعی را جبران می کند که در آن نابرابری ها در بدترین حالت هستند و نیاز به خوشه بندی بیشتر است
[ترجمه گوگل]افزایش حداقل دستمزد، درآمد واقعی را جبران می کند که در آن نابرابری ها در بدترین حالت هستند و نیاز به خوشه بندی بیشتر است
پیشنهاد کاربران
کمترین دستمزد
کف دستمزد
کلمات دیگر: