کلمه جو
صفحه اصلی

guts

انگلیسی به فارسی

دل و روده، روده، شکم، زه، تنگه، شکنبه، احشاء، شکمگندگی، جرات، بنیه، نیرو، طاقت، روده در اوردن از، حریصانه خوردن


انگلیسی به انگلیسی

• courage, energy, determination; intestines

جملات نمونه

1. he took the guts out of the game
دل و روده ی شکار را در آورد.

2. to hate someone's guts
(خودمانی) از کسی بیزار بودن

3. to have someone's guts for garter
سخت تنبیه کردن،دمار درآوردن

4. he didn't have the guts to yell at me
جرات نداشت سر من داد بزند.

5. to work (or scream) one's guts out
با تمام وجود کار کردن (یا فریاد کشیدن)

6. I agree. I hate his guts.
[ترجمه ND] موافقم. ازش بیزارم.
[ترجمه ترگمان] موافقم از دل و روده اش متنفرم
[ترجمه گوگل]موافقم از تنفسش متنفرم

7. Barbara hasn 't got the guts to leave her mother.
[ترجمه ترگمان]باربارا جرات نداره مادرش رو ترک کنه
[ترجمه گوگل]باربارا آرزو داشت مادر را ترک کند

8. I don't have the guts to say that to my boss.
[ترجمه ترگمان]جرات گفتن این حرف را به رئیسم ندارم
[ترجمه گوگل]من دلم برای سخن گفتن به رئیسم نیست

9. There was a bit too much blood and guts in the film for my liking.
[ترجمه ترگمان]به خاطر علاقه من، مقدار زیادی خون و دل و روده بود
[ترجمه گوگل]برای لذت بردن، فیلم و خونریزی کمی داشتم

10. I had a feeling in my guts that something was wrong.
[ترجمه ترگمان]احساسی در دل و دل داشتم که چیزی اشتباه است
[ترجمه گوگل]من احساس کردم که احساساتم اشتباه بود

11. No-one had the guts to tell Paul what a mistake he was making.
[ترجمه ترگمان]هیچ کس جرات نداشت به پل بگوید چه اشتباهی مرتکب شده است
[ترجمه گوگل]هیچ کس نمی خواست که پولس را به اشتباه بگوید

12. She'll have your guts for garters if she ever finds out.
[ترجمه ترگمان]اگر او بفهمد، دل و روده تو را برای بند شلوار خواهد داشت
[ترجمه گوگل]اگر او تا به حال پیدا کرده است، جرات خود را برای بند انگشتی می کند

13. She has a reputation for getting at the guts of a subject and never pulling her punches.
[ترجمه ترگمان]او شهرت دارد که از این موضوع دل و روده اش را بیرون بکشد و به مشت و مشت هم نزند
[ترجمه گوگل]او شهرت دارد که می تواند در یک لحظه از یک موضوع سوءاستفاده کند و هرگز ضربه هایش را از بین نمی برد

14. I've been slogging my guts out these past few weeks and all he can do is criticize.
[ترجمه ترگمان]من در این چند هفته گذشته خیلی دل و دل و دل و دل و روده هام رو کشیدم بیرون و تنها کاری که از دستش برمیاد، انتقاد کردن بود
[ترجمه گوگل]من چند هفته است که من را از دست داده ام و همه او می توانند انتقاد کنند

15. He has spilled his guts in his new autobiography.
[ترجمه ترگمان]او دل و روده اش را در autobiography جدیدش ریخته
[ترجمه گوگل]او تمرکز خود را در زندگینامه جدید خود رها کرده است

16. What's the matter with you, misery guts ?
[ترجمه fg] تو چت شده. بدبخت بیچاره
[ترجمه ترگمان]تو چه مرگت شده، دل و روده؟
[ترجمه گوگل]با شما چه فایده ای دارد؟

17. There were blood and guts all over the place.
[ترجمه ترگمان]همه جا خون و دل و روده ریخته بود
[ترجمه گوگل]در همه جا خون و آرامش وجود داشت

پیشنهاد کاربران

دل و روده
دل و جیگر
شجاعت
معادل brave و. Courage
مثال
I never had the guts to tell you

جرات

[غیر رسمی] مهمترین بخش چیزی

احشاء. داخل شکم

جنم، عرضه.

It take guts to come here جیگر میخواد بیای اینجا

( noun )
guts

✔️1 ) Intestines=
✔️2 ) to be used in reference to a feeling or reaction based on an instinctive response rather than considered thought

جسارت - شجاعت


کلمات دیگر: