1. bookish learning on business is no guarantee of success in the bazaar
دانش کتابی درباره ی تجارت تضمین موفقیت دربازار نیست.
2. She was always a bookish child.
[ترجمه اهورا] اون دختر همیشه یه بچه ی کتاب خون ( خرخون ) بود
[ترجمه ترگمان]او همیشه یک بچه کتابی بود
[ترجمه گوگل]او همیشه یک کودک کتابفروشی بود
3. He was more bookish and intellectual than many of his fellow students.
[ترجمه ترگمان]او از بسیاری از دانشجویان خود برتر و روشنفکر بود
[ترجمه گوگل]او بیش از بسیاری از دانش آموزانش کتابفروشی و فکری بود
4. The form "book"underlies"bookish.
[ترجمه ترگمان]فرم \"کتاب\" زیربنای \"کتاب\" است
[ترجمه گوگل]فرم 'book'underlies'bookish
5. Nor is he an old-fashioned, bookish poet with antiquarian tendencies like Tennyson.
[ترجمه ترگمان]همچنین او یک شاعر قدیمی و کتابی با تمایلات antiquarian مانند تنیسون است
[ترجمه گوگل]او نیز یک شاعر قدیمی و شاعر کتابفروشی با تمایلات عامیانه مانند تنیسون نیست
6. Anthony Hopkins plays a bookish billionaire with a head full of unused facts.
[ترجمه ترگمان]آنتونی هاپکینز با سری مملو از واقعیت های بلا استفاده ای بازی می کند
[ترجمه گوگل]آنتونی هاپکینز یک میلیاردر کتابفروشی با یک سر پر از حقایق استفاده نشده است
7. Fanshawe was not a bookish child, however.
[ترجمه ترگمان]با این حال، این کتاب فقط یک بچه کتاب و کتابی نبود
[ترجمه گوگل]با این حال، Fanshawe فرزند کتابفروشی نبود
8. Arthur Frommer is a bookish sort of guy.
[ترجمه ترگمان]آرتور Frommer \"یه نوع کتابی است\"
[ترجمه گوگل]آرتور فورمور نوعی کتابفروشی است
9. This bookish inclination at length determined by father to make me a printer.
[ترجمه ترگمان]این کتاب از طرف پدر مصمم شد که به من یک پرینتر بدهد
[ترجمه گوگل]این تمایل به کتابخوانی در طول تعیین شده توسط پدر برای من چاپگر
10. He was bookish, a swot and very close to his mother.
[ترجمه ترگمان]او کتابی بود و بسیار به مادرش نزدیک بود
[ترجمه گوگل]او کتابفروشی کرده بود و به مادرش نزدیک بود
11. Never be so bookish and naive as to treat complex class struggle as a simple matter.
[ترجمه ترگمان]هرگز به اندازه یک موضوع ساده به آن فکر نکنید و آنقدر ساده و ساده باشید که برای برخورد با طبقه پیچیده به عنوان یک موضوع ساده رفتار کنید
[ترجمه گوگل]هرگز نباید کتابخوان و ساده لوحانه برای مبارزه با پیچیده کلاس به عنوان یک ماده ساده به کار برید
12. The bookish historian now accepts it, reluctantly and ungraciously enough.
[ترجمه ترگمان]اکنون این نویسنده به اندازه کافی با بی میلی و بی میلی آن را می پذیرد
[ترجمه گوگل]این مورخ کتابفروشی در حال حاضر آن را قبول می کند، به طرز بی رحمانه و بی رحمانه
13. Don't be so bookish and unrealistic.
[ترجمه ترگمان]این قدر احمق و unrealistic نباش
[ترجمه گوگل]آیا چنین کتابخوان و غیر واقعی نباشید
14. Bookish bachelor seeking single Noetic Scientist?
[ترجمه ترگمان]مجرد بودن مجرد و مجرد بودن مجرد بودن؟
[ترجمه گوگل]کارشناسی کتابداری و اطلاع رسانی به دنبال Scientist Noetic؟