1. Be directed against punctate or longilineal scars in donor area, overall repair transplantation can be performed to reach seamless aesthetic result.
[ترجمه ترگمان]برای مقابله با punctate و یا longilineal در ناحیه اهدا کننده، پیوند کلی ترمیم را می توان برای رسیدن به نتیجه یکپارچه زیبایی انجام داد
[ترجمه گوگل]در ناحیه اهدا کننده در برابر زخمهای ضربه و یا زخمهای طولانی مدت قرار گیرند، پیوند کلی تعمیر میتواند برای دستیابی به نتیجه زیبایی شناسی بی نظیر انجام شود
2. Leaves basal, petiolate, usually minutely brown punctate .
[ترجمه ترگمان]برگ های اساسی، petiolate، معمولا با دقت به رنگ قهوه ای مایل به قهوه ای، برگ ها را ترک می کند
[ترجمه گوگل]برگ پایه، پتیولاتا، معمولا پرتقال قهوه ای مایل به قرمز است
3. Petals white or whitish green, densely purple-brown punctate or not, obovate-oblong, ca. 7 mm, margin densely erose or shortly fimbriate, apex emarginate.
[ترجمه ترگمان]Petals سفید یا سفید متمایل به سفید، densely قهوه ای مایل به بنفش یا نه، obovate - مستطیلی، ca ۷ میلی متر، حاشیه متراکم و یا کوتاه fimbriate، راس emarginate
[ترجمه گوگل]گلبرگ سفید یا قهوهای مایل به قرمز سبز، پرتقال پرتقال یا قهوه ای مایل به قرمز، oblivated-oblong، ca 7 میلی متر، حاشیه ای متراکم و یا کمی کوتاه، برس زده
4. CT showed that high-density tumor mass with punctate or plaque calcification.
[ترجمه ترگمان]CT نشان داد که جرم تومور با چگالی بالا همراه با punctate یا پلاک calcification است
[ترجمه گوگل]سی تی اسکن نشان داد که توده توده با تراکم بالا با کلسیفیکاسیون نقطه یا پلاک
5. Objective: To study the effectiveness of punctate midline myelotomy (PMM)for the treatment of intractable visceral cancer pain.
[ترجمه ترگمان]هدف: مطالعه اثر of midline myelotomy (PMM)برای درمان درده ای مزمن ناشی از سرطان پستان
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعه به منظور بررسی اثربخشی میلتوتومی midline of punctate (PMM) برای درمان درد سرطان اساسی قابل تحمل است
6. Punctate intratumoral calcification and hyperostosis of the turbinate bones and adjacent sinus walls have also been reported.
[ترجمه ترگمان]همچنین گزارش شده است که Punctate intratumoral calcification و hyperostosis از استخوان turbinate و walls مجاور آن گزارش شده است
[ترجمه گوگل]گزارش شده است که کلسیفیکاسیون اینترانتومون و هیپرتروئید استخوانهای توربینات و دیوارههای سینوسی مجاور نیز وجود دارد
7. Result: Representation of punctate, sphere, cavity and destruction were seen in the parotids involvement by MR, so did few normal main duct and intraglandular ducts.
[ترجمه ترگمان]نتیجه: نمایندگی of، کره، حفره و ویرانی در نقش parotids آقای MR دیده شدند، بنابراین چند مجرای اصلی طبیعی و مجاری ارتباطی وجود داشت
[ترجمه گوگل]نتیجه نمایندگی نقطه، کره، حفره و تخریب در مشارکت پاروتید توسط MR دیده شد، بنابراین تعداد مجرای اصلی مجرای اصلی و داخل مجاری انسدادی کمی وجود داشت
8. Punctate hemorrhages may be visible on the vagina and cervix in 2 %.
[ترجمه ترگمان]خونریزی خونریزی ممکن است بر روی مهبل و دهانه رحم در ۲ % قابل مشاهده باشد
[ترجمه گوگل]خونریزی های خفیف ممکن است در واژن و گردن رحم در 2٪ قابل مشاهده باشد
9. The infarction seen here has punctate hemorrhages. This infarct was caused by an embolus.
[ترجمه ترگمان] سکته قلبی اینجا خونریزی داخلی داره این infarct توسط یه \"embolus\" بوجود اومده
[ترجمه گوگل]انفارکتوس دیده شده در اینجا دارای خونریزی نقطه ای است این انفارکت توسط آمبولی ایجاد شده است
10. Signs: ocular ciliary hyperemia and punctate corneal erosion in eyes, diffuse corneal opacity in 6 eyes, corneal stromal infiltration in 1 eye.
[ترجمه ترگمان]علائم: ocular ciliary hyperemia و punctate corneal فرسایش در چشم ها، diffuse corneal corneal در چشم های ۶، corneal stromal stromal در چشم ۱
[ترجمه گوگل]علامت های hyperemia ciliary چشم و فرسایش قرنیه چشم در چشم، کدورت کریستال پخش شده در 6 چشم، نفوذ استرومای قرنی در 1 چشم
11. Abdominal sonography, CT and MRI showed a multiloculated cystic mass in the caudate lobe of liver with some punctate calcifications at the peripheral wall and thickened septa.
[ترجمه ترگمان]اسکن شکمی، سی تی آر آی آی آر آی آی آی آی آی آر آی multiloculated رسوب cystic در قسمت caudate از رسوب کلسیم در دیواره جنبی نشان می داد و سپتا رو غلیظ می کرد
[ترجمه گوگل]سونوگرافی شکمی، CT و MRI توده کیستی چندگانه را در لوب کادته کبد با برخی از کالسیفیکیشن های پرکالری در دیواره محیطی و سپتوم ضخیم نشان دادند
12. Delayed conjunctival wound healing took place in 11 eyes( 19%), superficial punctate keratitis occurred in 9 eyes( 88%), and no special treatment was conducted.
[ترجمه ترگمان]ترمیم زخم و ترمیم زخم در ۱۱ چشم (۱۹ %)رخ داد، punctate سطحی keratitis در ۹ چشم (۸۸ %)رخ داد و هیچ درمان ویژه ای انجام نشد
[ترجمه گوگل]در 11 چشم (19٪) بهبود زخم های ملتحمه انجام شد، کراتیت پانکراتی سطحی در 9 چشم (88٪) رخ داد و هیچ درمان خاصی انجام نشد
13. Objective To evaluate clinical effect and safety of recombinant human epithelial growth factor (rhEGF) eye drops for corneal epithelial punctate defect (CEPD).
[ترجمه ترگمان]هدف ارزیابی اثر بالینی و ایمنی of عامل رشد بافت اپی تلیال (rhEGF)به علت نقص punctate epithelial اپی تلیال (CEPD)
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اثر کلینیکی و ایمنی فاکتور رشد پروتئین نوترکیب انسانی (rhEGF) قطره چشم برای نقص پانکراتی اپیتلیال قرنیه (CEPD)
14. Contrast enhanced CT typically demonstrates bilateral parotid enlargement, heterogeneous enhancement of solid and mixed cystic lesions and punctate calcifications.
[ترجمه ترگمان]افزودن CT به طور معمول نشان دهنده بزرگ شدن دو جانبه، افزایش ناهمگن ضایعات جامد و ترکیبی تومورها و punctate calcifications است
[ترجمه گوگل]CT افزایش یافته با کنتراست به طور معمول نشان می دهد بزرگ شدن دو طرفه، افزایش ناهمگن ضایعات کیستیک جامد و مخلوط و کلسیفیکیشن های نقطه ای است