1. inhospitable climate
آب و هوای بد
2. He trekked across some of the most inhospitable terrain in the world.
[ترجمه ترگمان]او در میان یکی از the سرزمین های جهان حرکت کرد
[ترجمه گوگل]او در سراسر برخی از زمین های غیرمنتظره ترین در جهان سفر می کند
3. Some governments are inhospitable to aid workers.
[ترجمه ترگمان]برخی از دولت ها برای کمک به کارگران در نظر گرفته نمی شوند
[ترجمه گوگل]بعضی از دولت ها برای کمک به کارگران در معرض خطر هستند
4. They had to trek for miles through inhospitable countryside.
[ترجمه ترگمان]آن ها مجبور بودند برای مایل ها راه را در مناطق غیر نامساعد سپری کنند
[ترجمه گوگل]آنها مجبور بودند از طریق حومه شهرک بیرون رفتند
5. They walked for miles across steep and inhospitable terrain.
[ترجمه ترگمان]آن ها مایل ها راه را در طول جاده پرشیب و نامساعد پیاده طی کردند
[ترجمه گوگل]آنها برای چند مایل در امتداد زمین های شلوغ و پرطرفدار راه می رفتند
6. The brokerage firm has always been extremely inhospitable to women.
[ترجمه ترگمان]شرکت کارگزاری همیشه برای زنان بسیار نامناسب بوده است
[ترجمه گوگل]شرکت کارگزاری همواره برای زنان بسیار بی شرمانه بوده است
7. It was in this harsh and inhospitable land that one of the great religions of mankind originated.
[ترجمه ترگمان]در این سرزمین سخت و نامساعد بود که یکی از ادیان بزرگ بشر از آن سرچشمه می گرفت
[ترجمه گوگل]این در این سرزمین های سخت و پرطرفدار بود که یکی از ادیان بزرگ بشری به وجود آمد
8. Back then, their roof terrace was an inhospitable, asphalt-covered wasteland.
[ترجمه ترگمان]پس از آن، در پشت بوم، ایوان سرد و خالی از آسفالت و آسفالت قرار داشت
[ترجمه گوگل]در آن موقع، تراس سقف آنها یک بوشهری پوشیده از آسفالت بود
9. In particular, habitats which appear inhospitable at one period may be quite acceptable and considered normal at another.
[ترجمه ترگمان]به طور خاص، habitats که در یک دوره نامناسب به نظر می رسد، ممکن است کاملا قابل قبول باشد و به صورت عادی در نظر گرفته شود
[ترجمه گوگل]به طور خاص، زیستگاه هایی که در یک دوره به نظر می رسند ممکن است کاملا قابل قبول باشند و در عین حال طبیعی باشند
10. They were left unmolested in inhospitable country.
[ترجمه ترگمان]آن ها بدون مزاحمت در کشور نامساعد را ترک کردند
[ترجمه گوگل]آنها در کشوری که در آن زندگی می کردند ناتوان بودند
11. The monks are not inhospitable, but recognizing and acknowledging so many visitors would make a spiritual and monastic life impossible.
[ترجمه ترگمان]راهبان inhospitable نیستند، بلکه رسمیت می شناسند و تصدیق می کنند که بسیاری از بازدیدکنندگان زندگی روحانی و رهبانی را غیر ممکن می سازند
[ترجمه گوگل]راهبان نجس نیستند، اما شناختن و تایید بسیاری از بازدیدکنندگان، زندگی روحانی و مسیحی را غیر ممکن می سازد
12. It looked gaunt and inhospitable, he realised.
[ترجمه ترگمان]لاغر و بی روح به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]او متوجه شد که خجالت زده و بی شرمانه است
13. But they must find Shetland pretty inhospitable, with no trees to support the grubs which is their normal diet.
[ترجمه ترگمان]اما آن ها باید شتلند را، با هیچ درختی برای حمایت از the که رژیم غذایی عادی آن ها است، پیدا کنند
[ترجمه گوگل]اما آنها باید شتلند را بسیار نابالغ پیدا کنند، بدون درخت برای حمایت از grubs که رژیم غذایی معمول آنها است
14. The prince chose one of the world's most inhospitable and dangerous areas for his trip.
[ترجمه ترگمان]شاهزاده یکی از خطرناک ترین و خطرناک ترین مناطق سفر خود را انتخاب کرد
[ترجمه گوگل]شاهزاده یکی از مناطق پرطرفدار و خطرناک دنیا را برای سفر خود انتخاب کرد