1. The second prong of the strategy is the provision of basic social services for the poor.
[ترجمه ترگمان]بخش دوم استراتژی، ارایه خدمات اجتماعی پایه برای فقرا است
[ترجمه گوگل]دومین استراتژی، ارائه خدمات اجتماعی پایه برای فقرا است
2. This one had a prong like a dagger in its head.
[ترجمه rachel] این یکی تیزی مثل خنجر بر روی سرش داشت
[ترجمه ترگمان]این یکی مثل خنجری در سرش برق می زد
[ترجمه گوگل]این یکی به اندازه یک کرگدن در سرش بود
3. The third prong was at once the simplest and the most sweeping.
[ترجمه ترگمان]شاخه سوم ساده ترین و most بود
[ترجمه گوگل]شاخه سوم یکبار ساده و فراگیر بود
4. By prodding a prong of the fork under the kidney and turned it its back.
[ترجمه ترگمان]پس از آن که چنگال را در دست گرفت و پشتش را برگرداند، برق چنگال را در آن فرو کرد
[ترجمه گوگل]با استفاده از یک شاخه چنگال تحت کلیه و آن را به عقب برگرداند
5. The nano - pores prong the sample and are parallel to others.
[ترجمه ترگمان]The، نمونه را از بین برده و موازی با دیگران هستند
[ترجمه گوگل]منافذ نانو در نمونه ها قرار دارند و با دیگران موازی هستند
6. Each prong has faced harder resistance than expected.
[ترجمه ترگمان]هر یک از این prong با مقاومت سخت تر از حد مورد انتظار مواجه شده است
[ترجمه گوگل]هر شانه با مقاومت سخت تر از انتظارات مواجه شده است
7. The second prong of a crisis - resolution strategy must aim to boost banks'capital.
[ترجمه ترگمان]هدف دوم استراتژی حل بحران باید افزایش سرمایه بانک ها باشد
[ترجمه گوگل]مرحله دوم بحران - استراتژی قطعنامه باید هدف از تقویت سرمایه بانک ها
8. The first prong will be a military surge.
[ترجمه ترگمان]اولین بخش، موج نظامی خواهد بود
[ترجمه گوگل]اولین شاخه ارتش نظامی خواهد بود
9. If he is successful, Mihm could form one prong of a deep three-headed attack at the center spot for the team.
[ترجمه ترگمان]اگر او موفق باشد، Mihm می تواند یکی از prong حمله سه بعدی را در نقطه مرکزی تیم تشکیل دهد
[ترجمه گوگل]اگر او موفق شود، میهام می تواند یک قدم از یک حمله عمیق سه جهته در نقطه مرکزی تیم ایجاد کند
10. A prong on an implement such as a fork or pitchfork.
[ترجمه ترگمان]prong در اجرای این قبیل چنگک مانند چنگک یا چنگک
[ترجمه گوگل]یک پیاده روی در یک پیاده روی مانند چنگال یا چنگال
11. The remains of the sculpture slipped through his arms, and he sank on to the sharp iron prong.
[ترجمه ترگمان]باقیمانده مجسمه از میان بازوان مارتین بیرون آمد و مارتین در the اهنی سخت فرو رفت
[ترجمه گوگل]باقی مانده از مجسمه سازی از طریق دستانش از بین رفت و او را به تنگ آهن تیز غرق شد
12. This was the west side of the house, which was built in the shape of an E without the middle prong.
[ترجمه ترگمان]این ضلع غربی خانه بود که بدون برق وسطی آن را به شکل یک بیل ای ساخته بودند
[ترجمه گوگل]این قسمت غرب از خانه بود که در شکل E بدون قوس متوسط ساخته شده بود
13. Then the sky lights up with a devil lightning prong that turns the whole countryside into a photo negative.
[ترجمه ترگمان]سپس آسمان با برق برق خیره کننده ای روشن می شود که تمام حومه را به یک عکس منفی تبدیل می کند
[ترجمه گوگل]سپس آسمان با یک شلاق رعد و برق شیطانی روشن می شود که کل حومه را به یک عکس منفی تبدیل می کند
14. A new kind of physics experimental instrument of forced vibration and resonance is introduced, conducting research of the relationship between vibration period and two arms of prong.
[ترجمه ترگمان]نوع جدیدی از فیزیک تجربی برای ارتعاش و رزونانس اجباری معرفی می شود و تحقیقات مربوط به رابطه بین دوره نوسان و دو رشته از prong را انجام می دهد
[ترجمه گوگل]نوع جدیدی از ابزار تجربی فیزیک ارتعاش و رزونانس اجباری معرفی شده است، تحقیقاتی در رابطه با ارتباط بین دوره ارتعاش و دو سینه پانچ انجام شده است