کلمه جو
صفحه اصلی

automaticity


به طور خودکار، خودکار، به طور غیرارادی، به طور عادی، خودکاری، خودبخودی

انگلیسی به فارسی

خودکاری، خودبه‌خودی


خودکار بودن


جملات نمونه

1. It had not effects on the excitability, automaticity and rhythmicity, refractory period.
[ترجمه ترگمان]این اثر تاثیری بر the، automaticity و rhythmicity، دوره refractory نداشت
[ترجمه گوگل]این تاثیری بر تحریک پذیری، خودکار بودن و ریتمیکاسیون، دوره مقاومتی نداشت

2. This equipment is electronic numerical control, high automaticity and easy to operate.
[ترجمه ترگمان]این تجهیزات کنترل عددی الکترونیکی، خودکار بودن خودکار و کار کردن آسان است
[ترجمه گوگل]این تجهیزات کنترل عددی الکترونیکی، اتوماتیک بالا و کارکرد آسان است

3. And this system raises the automaticity of vibration transducer calibration.
[ترجمه ترگمان]و این سیستم خودکار بودن of مبدل صدا را بالا می برد
[ترجمه گوگل]و این سیستم به صورت اتوماتیک کالیبراسیون مبدل ارتعاش را افزایش می دهد

4. Its structure, design, and automaticity is different, but the two series of the same basic idea.
[ترجمه ترگمان]ساختار، طراحی، و خودکار بودن آن متفاوت است، اما دو مجموعه از یک ایده اصلی
[ترجمه گوگل]ساختار، طراحی و اتوماتیک آن متفاوت است، اما دو سری همان ایده اساسی است

5. On average a plateau in automaticity was reached after 66 days.
[ترجمه ترگمان]به طور متوسط، یک فلات (automaticity)پس از ۶۶ روز بدست آمد
[ترجمه گوگل]به طور متوسط ​​فلات اتوماتیک پس از 66 روز رسیده است

6. Please remember that mastery and automaticity are your goals - not just comprehension.
[ترجمه ترگمان]لطفا به خاطر داشته باشید که mastery و خودکار بودن اهداف شما هستند - نه فقط درک
[ترجمه گوگل]لطفا به یاد داشته باشید که تسلط و خودکار بودن اهداف شماست نه فقط درک مطلب

7. As it is no longer in focus the drill serves to reinforce what has already been drilled and ensures automaticity of control.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که دیگر در فوکوس نیست، تمرین برای تقویت آنچه قبلا انجام شده است، عمل می کند و خودکار بودن کنترل را تضمین می کند
[ترجمه گوگل]همانطور که دیگر در تمرکز نیست، مته در تقویت آنچه که قبلا حفاری شده است و به طور اتوماتیک کنترل را تضمین می کند

8. There are of course two major problems with taking time-gap experiences as evidence for driving with automaticity.
[ترجمه ترگمان]البته دو مشکل اصلی وجود دارند که به عنوان مدرک برای رانندگی با خودکار بودن خودکار، تجربه فاصله زمانی را تجربه می کنند
[ترجمه گوگل]البته دو مسئله مهم با تجربه تجارتی زمان به عنوان شواهدی برای رانندگی با خودکار وجود دارد

9. Adopting Germany Siemens Operation System, this machine owns advantages of convenient PLC Operation and high automaticity.
[ترجمه ترگمان]استفاده از سیستم عملیات زیمنس آلمان، این ماشین دارای مزایای عملیات PLC راحت و خودکار بودن بالاست
[ترجمه گوگل]این سیستم با استفاده از سیستم عملیاتی سیستم زیمنس آلمان، مزایای عملیات PLC مناسب و اتوماتیک بالا را دارد

10. They are hardly to be maintained, and are inferior in automaticity and productive efficiency.
[ترجمه ترگمان]آن ها به سختی نگهداری می شوند و در خودکار بودن و کارایی بازده پایین تر هستند
[ترجمه گوگل]آنها به سختی می توانند نگهداری شوند و در کارایی اتوماتیک و بازدهی کمتری قرار دارند

11. The mechanism most frequently appears to be due to automaticity.
[ترجمه ترگمان]اغلب به نظر می رسد که این مکانیزم به علت خودکار بودن خودکار بودن است
[ترجمه گوگل]مکانیسم اغلب به نظر می رسد به علت خودکار بودن است

12. Background— Abnormal sarcoplasmic reticulum calcium (Ca) cycling is increasingly recognized as an important mechanism for increased entricular automaticity that leads to lethal entricular arrhythmias.
[ترجمه ترگمان]پس زمینه - شبکه اندو پلاسمیک گوشتی غیر نرمال (Ca)به طور فزاینده ای به عنوان یک مکانیزم مهم برای افزایش خودکار entricular اتوماتیک شناخته می شود که منجر به آریتمی entricular کشنده می شود
[ترجمه گوگل]سابقه و هدف: دوچرخه سواری کلسیم سلول سرطانی (Ca) غیر طبیعی سارکوپلاسمی به عنوان یک مکانیزم مهمی برای افزایش خودکار اتوماتیک استنشاقی است که منجر به آریتمی منجر به کشنده می شود

13. The origin auto-measurement system is improved, including optical beam expander and measurement software, to advance automaticity of the origin system.
[ترجمه ترگمان]سیستم سنجش خودکار مبدا بهبود یافته، از جمله بسط دهنده پرتو نوری و نرم افزار ارزیابی، برای پیشبرد خودکار سیستم مبدا
[ترجمه گوگل]سیستم اندازه گیری خودکار مبدا بهبود یافته است، از جمله گسترش دهنده نور نوری و نرم افزار اندازه گیری، برای پیشبرد خودکار بودن سیستم مبدأ

14. This line employs advanced to - tal integrated automation technology and has higher automaticity and reliability.
[ترجمه ترگمان]این خط، تکنولوژی اتوماسیون یکپارچه را به کار می گیرد و خودکار بودن و قابلیت اطمینان بالاتری دارد
[ترجمه گوگل]این خط از پیشرفته تکنولوژی اتوماسیون یکپارچه بهره می برد و دارای قابلیت اتوماتیک و قابلیت اطمینان بیشتر است

پیشنهاد کاربران

سلاست، روانی ، بی اختیار،
ملکه ذهن،
خود به خودی
فی البداهه


automaticity ( روان شناسی )
واژه مصوب: خودکاری 1
تعریف: نوعی پردازش شناختی که در آن رفتارهای تمرین شده به سرعت و با تلاش اندک یا بدون توجه آگاهانه انجام می شود |||متـ . فرایند خودکار automatic process


کلمات دیگر: